در نوشتجات مصنفین انگلیسی[۱] نیز در این تاریخ دیده میشود که عمال سیاسی انگلیس نسبت باو حس دشمنی و بدبینی داشته و تا توانستند نسبت روسپرستی باو دادند در صورتیکه عباسمیرزا که کاملا در تحت نفوذ قائممقام بوده و بدون مشورت او بکاری اقدام نمینمود، در همان سال مرگش، قبل از وفات خود بشور و مشورت قائمقام از حکومت هندوستان یک عده معلمین و مشاقان انگلیسی برای نظام قشون ایران جلب نمود و آنها چند ماه بعد از مرگ نایبالسلطنه بایران وارد شدند هر گاه قائممقام متمایل بطرف روسها بود هرگز به چنین امری راضی نمیشد.
فقط گناهی که قائممقام داشت اعزام محمدمیرزا بسوی هرات بود و دلیل مخالفت انگلیسها با او نیز همین موضوع بود. اما دولت ایران در این تاریخ ناچار بود هرات را متصرف شود چه حکومت هرات یا بتحریک خارجی و یا بعلل دیگر مرکز فساد خراسان شده بود. در تمام مدت جنگ ایران و روس، حکومت هرات بود که امراء خراسان و خوارزم را محرک شده بتسخیر خراسان دعوت مینمود. بعلاوه هرات جزء خاک خراسان محسوب میشد و هیچوقت از ایران جدا نبوده و راه مرو همیشه از هرات بود و از این راه از غارت تراکمه جلوگیری میشد.
فقط پس ار مرگ نادرشاه، در دوره هرج و مرج ایران، چندی در زمان احمدخان درانی هرات در تحت اطاعت او در آمد. باقی اوقات همیشه امراء آن مطیع و دستنشانده ایران بودهاند. همینکه در ایران امنیت پیدا شد و ایران بخود پادشاهی دید باز هرات و افغانستان علاقه خود را نسبت بایران نشان دادند.
هر گاه سیاست غلط دربار فتحعلیشاه نبود و فریفته نیرنگهای سیاسی خارجی نمیشد و طلاهای سرجان ملکم چشمهای درباریان او را خیره نمیکرد و حرفهای زمانشاه را میشنید، به محمود دیوانه و فیروز شیاد مساعدتهای مادی و معنوی نمینمود و آنها را بر علیه زمان شاه تقویت و مسلح نمیکرد، و در افغانستان آنهمه اغتشاشات بروز میکرد و نه دولت ایران گرفتار یاغیگریهای امراء خراسان و خوارزم میشد و جنگ هرات نیز در زمان محمدشاه پیش نمیآمد که اسباب تحقیر و خفت
- ↑ سفرنامه فوقالذکر (صفحه ۵۱-۵۲)