پاشای بایزید او را مدتی در قصر خود بسختی حبس نمود.
این مرد دانشمند شرح مصائب وارده بر خود را در سفرنامهای که هم جنبه علمی و جدی دارد و هم داستان مطلوبست نقل کرده است»[۱]
در این باب مورخین ایرانی نیز اشاره نمودهاند مخصوصاً در تاریخ مآثر سلطانی که عبدالرزاق دنبلی در سال ۱۲۴۳ هجری نوشته و در تبریز بطبع رسیده است اشاره میکند و میگوید:
«بعد از آنکه ناپلئون با روسیه بنای ستیزه و آویزه گذاشت موسیو ژوبر نامی را بسفارت تعیین و روانه دولت ایران ساخته و اعلام و پیغام نمود که این قاعده مسلم است که دوست دشمن، دشمن خواهد بود و دشمن دشمن، دوست. الحال من با دولتی که دشمن دولت ایران است نهایت دشمنی دارم پس اولی آن است که میانه ایران و فرانسه عهد دوستی دیرینه تازه شده استحکام میثاق دولت فرانسه بر عالمان ظاهر و فایدهٔ این دوستی که اخراج روسیه از گرجستان و حواشی ایران است بر جهانیان روشن و باهر گردد.
اما بعد از آنکه ژوبر وارد شهر بایزید گردید محمود پاشا حاکم آنجا برعایت دوستی دولت عثمانی با روسیه ایلچی و همراهان او را گرفته محبوس ساخت و اموال او را ضبط نموده بقتل دو نفر از همراهان او پرداخت. نواب نایبالسلطنه برای استخلاص او شرحی به حاجی یوسف پاشا ارسال و آن جناب از راه مآلاندیشی و عاقبتبینی ایلچی را مستخلص ساخته با نوازش بسیار روانه دربار شوکتمدار ساخت و ایلچی مزبور بعد از دریافت حضور باهرالنور در اردبیل پیغام را بعرض نایبالسلطنه رسانیده روانه درگاه خاقان جمنشان گرید و در چمن سلطانیه شرف ئلئیم بارگاه سدره مرتبة دریافت و بعد از ابلاغ نگارش و سفارش مورد نوازش گشته رخصت معاودت یافت. میرزا محمد رضا قزوینی را هم که از
- ↑ کتاب مأموریت ژنرال گاردان در ایران از انتشارات اداره شورای نظام (صفحه ۱۰-۱۱)