در اوایل کودتا سنجیده شود، حکم رسمی آرتش را در پائین مینگارم تا خوانندگان دریابند که چگونه در نتیجهٔ سیاست شخص تغییر عقیده میدهد:
حکم
دیویزیون قزاق اعلیحضرت همایون شاهنشاهی.
نمرهٔ ۱۹ مورخهٔ ۸ برج حوت ۱۲۹۹.
ماده ۱:
«اینجانب از طرف قرینالشرف اعلیحضرت شاهنشاهی بمنصب سرداری و لقب سردار سپه مفتخر و سرافراز گردیده، تشکرات غلامانهٔ خود را بخاکپای مهراعتلای ملوکانه تقدیم و از درگاه حضرت احدیت توفیق و استمداد میجویم که با تمام قوی از عهدهٔ هر گونه خدمتگزاری و جانفشانی برآمده پاس حقشناسیرا بجای آورمرضا»
بطوریکه از مطلب آخر اینحکم دیده میشود شاه سابق از درگاه پروردگار خواستار شده بود که از عهدهٔ خدمتگزاری برآید و بدینوسیله پاس حقشناسی را بجای آورد.
«انتهی یادداشتهای یک افسر»
۲۱ـ حکومت سید ضیاءالدین
صبح یکشنبه سوم اسفند ماه ۱۲۹۹ مطابق ۱۱ جمادیالاخری ۱۳۳۹ هوای آفتابی و روشن تهران وصول فصل بهار را از یکماه قبل آگهی میداد. بعضی مردم بیشتر از سر و صدای شب گذشته ترسیده بودند و بعضی کمتر، و جمعی نیز هیچ نترسیده ولی عواقب وخیمی را در نتیجهٔ این پیشآمد انتظار میبردند و جماعتی نیز بودند که میدانستند چه خبر است و بزندگانی بهتری امیدوار بودند.
قسمت بزرگ مردم شهر از آنهائی بودند که هراسان و دلواپس از خانها بیرون شتافته و از یکدیگر خبر میپرسیدند.
تنها روزنامهایکه خبر ورود عدهای از قزاقها را بریاست رضاخان میرپنجه منتشر