چهارشنبه صورت دستخط شاه راجع بریاست وزرائی سیدضیاءالدین طبع و در شهر منتشر گردید.
هشتاد هزار تومان از خزانهٔ دولتی و بانک شاهنشاهی دریافت شده بین افسران کودتا و قزاقان برسم انعام قسمت شد، و بپاسبانان شهربانی نیز نفری دو تومان ازین پول انعام داده شد.
شب چهارشنبه ۱۴ جمادیالاخری مطابق ۶ حوت، مصادف باشب جشن اعطای مشروطیت بود، و هنوز قانون ماههای شمسی وجود نداشت و جشن مشروطه را بحساب ماههای قمری برپا میکردند.
دولت ازین معنی غفلت کرد، و در صدد انعقاد جشن بر نیامد و اسباب حرف و پارهای توهمات گردید، ولی شب بعد جشن گرفته شد، و باحترام آنشب حکومت نظامی که با کلنل کاظم خان بود یکساعت دیرتر متعرض مردم شد و از سه و نیم بعد از غروب مزاحم مردم شدند.
☆ ☆ ☆
روز پنجشنبه ۱۵ مطابق ۷ حوت، از دفتر رئیسالوزرا بمن تلفون شد و مرا بعمارت «گالاری» احضار کردند (در صفحهٔ ۹۱ هم باینمعنی اشاره کردهام) رئیسالوزرا با کلاه پوست ترکی مانند، و سرداری در آخرین اطاق جنوبی مرا پذیرفت، هنوز دولتی انتخاب نکرده بود.
در ملاقات با ایشان «دست خوش!» گفته شد، رئیس دولت اظهار داشت: «اگر من کودتا نکرده بودم، مطمئن باشید که «مدرس» کودتا کرده همهٔ مارا بدار میآویخت!»
سپس بیانیهٔ طولانی خود را که روز شنبه منتشر ساخت، برای من از اول تا آخر خواند و درین بیانیه فقط یکنوبت اشاره بقانون ورژیم کشور شده بود و آن در مورد «بلدیه» بود که نوشته بود «بلدیهٔ قانونی» ولی در نسخهٔ چاپی بجای لفظ «قانونی» لفظ «معاصر» نوشت!
پس از قرائت بیانیه اشاره بجشن مشروطیت کرد و گفت مخصوصاً اول کاری که کردم ارباب کیخسرو را خواستم و قرار انعقاد جشن مشروطیت را دادم، بعد از آن