جمعی دیگر نیز بر آن بودند که بوسیله رؤسای ژاندارم اقدامی بنمایند و ماژور فضلاللّٰه خان را در نظر گرفته بودند که با او مذاکره کنند.
روزی آقای سیدضیاءالدین وقتی که از نزد سپهدار برمیگشتیم و هنوز هیئت وزرایش ترمیم نشده بود بمن گفت: اینها داخل آدم نیستند، باید خود ما فکری کنیم و سر و صورتی بکارها بدهیم.
خبری شنیدم که شاه در اسلامبول با پدرش محمدعلی صحبت کرده بود و پدر باو نصیحت کرده که «بوسیلهٔ قزاقها میتوانی حکومتی مقتدر و موافق خود ایجاد کنی و جلو هرج و مرج را بگیری» ولی من نمیدانم این خبر تا چه حد راست است.
احمد شهریور معتقد است که: مستر نرمان وزیر مختار انگلیس بعد از آنکه از قصد حرکت دادن شاه و جمعآوری بانکها منصرف شد و پیشنهادهای نظامیان انگلیس نیز توسط سپهدار پذیرفته نیامد ـ با شاه ملاقات کرد و در باب کودتا و ایجاد حکومت مقتدر و ثابتی که بتواند از هرج و مرج تهران که پیشاهنگ نشر مسلک کمونیزم است ممانعت کند و دولتی قوی و نظامی بوجود آورد. با احمد شاه صحبت کرد ـ شاه این فکر را پسندید. و نیز میگوید موثقالدوله مغرور میرزا وزیر دربار با این نقشه موافق نبود بنابراین استعفا داد و مشارالملک وزیر دربار شد و نیز میگوید: شهابالدوله هم از قرار مسموع بدین عمل راضی نبود، و معینالملک بجای شهابالدوله داخل دربار گردید و منشی مخصوص شد.
میگوید: معینالملک مردی متین و با نقشهٔ کودتا موافق بوده است و او در آن اوقات بین شاه و سفارت انگلیس رابط بود.
اتفاقاً، در همان اوقات مستر اسمارت از اعضاء سفارت روزی بخانهٔ مؤلف آمد و با من در ایجاد حکومتی مقتدر که بتواند هر صاحب داعیه و صاحب صوتی را سرکوب دهد و ایجاد دولت ثابت و نیمهدیکتاتوری بنماید ـ مذاکره کرد و من هم با او در لزوم چنین دولتی بطور کلی موافق بودم ـ ولی در انتخاب افراد و اعضاء آندولت سلیقه ما راست نیامد و هر اشکالی که من داشتم درین مسئله بود و قرار شد باز هم فکر و صحبت کنیم ولی بعد معلوم شد که فرصت فوت میشده است و وقت مذاکرهٔ طولانی نبوده است!
احمد شهریور میگوید: با شاه قرار دادند که دولتی قوی تشکیل شود و کارهای او بقرار زیر باشد: