این برگ همسنجی شدهاست.
ید
قسم بحشمت و جاه و جلال شاه شجاع | ۱۶۸ |
حرف غ ۱ غزل |
سحر ببوی گلستان دمی شدم در باغ | ۲۰۰ |
حرف ف ۱ غزل |
طالع اگر مدد دهد دامنش آورم بکف | ۲۰۱ |
حرف ق ۲ غزل |
زبان خامه ندارد سر بیان فراق | ۲۰۱ |
مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق | ۲۰۲ |
حرف ک ۳ غزل |
اگر شراب خوری جرعهٔ فشان بر خاک | ۲۰۳ |
ای دل ریش مرا با لب تو حقّ نمک | ۲۰۴ |
هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک | ۲۰۴ |
حرف ل ۷ غزل |
اگر بکوی تو باشد مرا مجال وصول | ۲۰۸ |
ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل | ۲۰۹ |
بوقت گل شدم از توبهٔ شراب خجل | ۲۰۷ |
خوش خبر باشی ای نسیم شمال | ۲۰۵ |
دارای جهان نصرت دین خسرو کامل | ۲۰۷ |
شممت روح وداد و شمت برق وصال | ۲۰۶ |
هر نکته که گفتم در وصف آن شمائل | ۲۰۹ |
حرف م ۷۳ غزل |
آنکه پامال جفا کرد چو خاک راهم | ۲۴۸ |
بارها گفتهام و بار دگر میگویم | ۲۶۲ |
باز آی ساقیا که هواخواه خدمتم | ۲۱۳ |
بتیغم گر کشد دستش نگیرم | ۲۲۷ |
بشری اذالسّلامة حلّت بذمی سلم | ۲۱۲ |
بعزم توبه سحر گفتم استخاره کنم | ۲۴۰ |
بغیر از آنکه بشد دین و دانش از دستم | ۲۱۴ |