و ثانیاً اینگونه نسخ قدیمی معاصر یا بسیار قریبالعصر با خود شاعر از
اشعار الحاقی شعرا و دیگر بکلّی یا تقریباً خالی است، زیرا که چون هنوز
در عهد استنساخ این نسخ آثار آن شاعر شهرت عظیم عالمگیری که بعدها یافته
نیافته بوده و از دیوان او نسخ فوقالعاده زیادی در اطراف عالم منتشر نشده
بوده بنابرین بالطّبع از اشعار الحاقی شعراء و دیگر که غالباً در نتیجهٔ کثرت انتشار
نسخ کتاب در دیوان شاعر داخل میشود چنانکه گفتیم بکلّی یا تقریباً خالی است،
و در هر صورت چیزی که شبههٔ در آن نیست اینست که اینگونه نسخ از اشعار
الحاقی شعرا متأخّر از عصر ناسخ که بعدها اشعار ایشان در نسخ جدیده داخل
شده بکلّی خالی و عاری است چه بدیهی است که ناسخ متقدّم نمیتوانسته اشعار
شعرا متأخّر از عصر خود را در نسخهٔ که کتابت میکرده داخل نماید،–
که در عموم نسخ قدیمه همین قسم مرقوم است چون کلمهٔ «تعزیر» مفهوم عامّه نبوده آنرا در نسخ جدید به «تکفیر» بدل کردهاند. و همچنین در دو بیت ذیل:
| | | | | | |
|
خیز تا خرقهٔ صوفی بخرابات بریم |
|
شطح و طامات ببازار خرافات بریم |
|
و نیز: | | | | | | |
|
طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه |
|
تسبیح و طلیسان بمی خوشگوار بخش |
|
چون کلمهٔ «شطح» را عامّه درست نمیفهمیدهاند در هر دو بیت مزبور آنرا در نسخ جدیده به «زرق» تبدیل کردهاند،– و همچنین در بیت ذیل: | | | | | | |
|
یار دلدار من ار قلب بدینسان شکند |
|
ببرد زود بجانداری خود پادشهش |
|
چون معنی کلمهٔ جانداری را درست نمیفهمیدهاند آنرا در نسخ جدیده به «سرداری» تبدیل کردهاند،– و همچنین درین بیت: | | | | | | |
|
زهد رندان نوآموخته راهی بدهیست |
|
من که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم |
|
که در عموم نسخ قدیمه بهمین نحو مرقوم است چون نسّاخ متأخّره معنی تعبیر «راهی بدهیست» را هیچ نمیفهمیدهاند آنرا غلطاً «راهی بد نیست» خواندهاند (رجوع شود بحواشی ذیل صفحات راجع باین تعبیر اخیر)،–