است برای شیوع سریع تشیع در آن ولایت؟ اگر توجه کنیم که اغلب کردها هنوز هم به تشیع، نگرویدهاند و نیز اگر توجه کنیم که از صفوی تا قاجار عده کثیری از اطرافیان دربارها تركها بودند که به قزوین و سپس به اصفهان و سپس به تهران نقل مکان کردند شاید دلیلی در دست داشته باشیم برای تأیید این حدس که اختلاف فارسی و ترکی اولین اثر خود را به نفع استقرار تشیع در آذربایجان و سپس در سراسر مملکت کرده است و کمی که وسعت نظر داشته باشیم میتوان قدم را فراتر گذاشت و دید که گرچه ترکی نتوانست پس از دوهزار سال معارضه با فارسی خود را از سمت شرق به این ولایت تحمیل کند-چرا که خراسان را با همۀ عرض و طول تاریخی و جغرافیایی و فرهنگیاش پیش رو داشت به عنوان سد سکندری- عاقبت لقمه را از پس سر به دهان ما گذاشت. یعنی که از آذربایجان. و اکنون این دیگر یک واقعیت تاریخی است که چه بخواهیم، چه نخواهیم وجود دارد و نمیشود انکارش کرد.
نکته بعد این است که در برخوردهای ایران با عثمانی و روس در سراسر دوران صفوی تا اواخر دوره قاجار - یعنی از اوایل قرن دهم هجری تا اواخر سیزدهم -میدان اصلی جنگ آذربایجان است. اغلب شهرهای آذربایجان در طول این سه چهار قرن بارها غارت شده است و اشغال شده است و ویران گشته و پیش از آن نیز تبریز وسلطانیه بارها پایتخت. بوده به هر صورت در شروع برخورد ما با فرنگ و، تکنولوژی لطمههای اول را آذربایجان خورده؛ ضمن اینکه قدمهای اول را برای مقاومت نیز در همانجا برداشتهاند بکار