کار میکنند از تربیت سربازان در پادگانها که مسلماً یک کار آموزشی صرف است تاکار در اداره جاسوسی و رکن دو که کاری است صرفاً امنیتی - و از آموزش درجا و به چپ چپ گرفته تا آداب دامپروری یا مثلثات - اینها همه گرچه نظامیان آموزگار و استادند، اما چون در حوزه اطاعت کورکورانه عمل میکنند ناچار از حوزه روشنفکری بیرون افتادهاند. و گویا بسیار ساده است که آنکه آداب توپ انداختن میآموزد، آداب تخریب را میآموزد. پس در اساسی آموزش او تردید. است و لابد میدانید که ما دانشگاه جنگ یا دانشگاه نظامی داریم با استادانی و شاگردانی و درسی و کنکوری و مسألهها و تمرینها و کتابها و چه زحماتی. و صاحب منصبی که از این مؤسسات دانشگاهی فارغ شده است، البته که از صنف روشنفکران است. اما نتیجه مترتب بر این روشنفکری؟
روزگاری بود که شهرهای بزرگ عالم بر جای پادگانهای ارتشهای بزرگ بنا میشد که از جنگ فراغت یافته بودند یا سر پلی میخواستند برای تمدید قوا. یا در اطراف آن پادگانها بود که شهرهای عظیم گسترش می. یافت قاهره و کوفه و بصره، در اصل معسكر قشون اسلام بود که به فتح عراق و خراسان از آنجا پا در راه مینهادند یا همه اسکندریهها که نشیمنگاه اول همراهان اسکندر . بود یا رومیهها و انطاکیهها و شاهپورگانها و نیشابورها و سلطانیهها که از اسم هاشان به دورههای تاریخیشان میرسیم؛ و این همه مشخص دورههایی است که جنگها، صورت جهاد و جهانگشایی و اشاعه فلان دین یا فلان راه و رسم مدنیت را داشتند.