کار میکند که روشنفکر حداکثر میخواهد با توجه به نکته بعدی:
۸- که اکثریت روشنفکران سلب حیثیت شده و شرکت کرده در حکومت یا بسر برنده در جوار حوزۀ مغناطیسی آن، اغلب غیر تکنیسین هستند یعنی اغلب علوم انسانی خواندهاند: حقوق و روانشناسی و تعلیم و تربیت. و به این طریق بسیار بعید است که بتوانند از حکومت، یک دستگاه منظم ماشینی بسازند برای نظارت بر عقول و آراء. و چون اغلب از علوم انسانی با خبرند اغلب از دیکتاتوری بیزارند. و به این طریق ما به این زودیها دچار یک طبقه تکنوکرات نخواهیم شد که ابزار کارش یک. I. B. M است.
٩- بخصوص اگر توجه کنیم که روشنفکران ایرانی چنانکه پیش از این اشاره کردهام، همه محصول یک کارخانه نیستند. آنطور که مثلاً در هند هست یا در شوروی یا در چین. روشنفکران ایرانی هر دسته به یک آخور فرنگی و فرهنگی بستهاند. یک دسته به آخور فرانسه، دسته دیگر به آخور آنگلوساکسون، دسته دیگر به آخور امریکا و همین جور. و این خود بزرگترین مانع سر و ته یک کرباس شدن آراء و عقولایشان است. اگر هند با جمعیت ۴٠٠ میلیونیاش به دست ۶ تا ۷ هزار روشنفکر میگردد، به این دلیل است که همهایشان از آکسفورد و کمبریج در آمدهاند.
۱۰- و به این دلایل است که من به آینده روشنفکری در ایران و به احتمال بیداری روشنفکران و جدی شدن موضعگیری ایشان در مقابل استعمار و تمام عوارضش سخت خوش بینم.