-«گند بادآورد» و «معراجنامه» و دیگر طنزهای ذبیح بهروز.
-«شیعیگری» و «صوفیگری» و دیگر آثار احمد کسروی.
-«نگهبانان سحر و افسون» و «علم» و «دین» و مجله «دنیا» و دیگر آثار حزب توده.
-و مجموع کتابها و الواح ومتون بهائی.
در حالی که از طرفی همۀ این آثار منحصر اكتب ضاله یا خلاف شرع نیستند و در قسمت اعظم آنها (منهای آثار بهائیها) موضعگیریهای جدی در مقابل حکومتهای استعماری هست. مثلاً در «ای جلال الدوله»[۱]. و روحانیت که این متون را تکفیر کرده نوعی به جای سانسور حکومتی عمل کرده است به این ترتیب روحانیت تشیع با همۀ دعوی هاش در مقابل حکومت،ها گاهی ابزار کار حکومتها نیز شده است. چرا که با سلاح تحجر و تکفیر عمل کردن عادت روحانیت است. همچنانکه روشنفکری نیز ابزار دیگری شده است در دست همان حکومتها تا روحانیت این رقیب کهن سال رهبری را تضعیف کند. و در نتیجه روشنفکران به جای سعی در گسترش روزافزون آراء و آثار خود، مدام به حوزههای بسته و بیاثر فرقههای منزوی قناعت کردهاند. و از طرف دیگر مجموع این آثار صرف نظر از موضعی که در مقابل روحانیت میگیرند هر کدام به هر صورت متنی است و در تحول
- ↑ و به همین دلیل شش صفحه از این کتاب را به عنوان ضمیمه نقل میکنم. به عنوان اثری از پیشوای روشنفكران لامذهب.
دوسن پیر» از معاصران روسو (صفحه ۴۹ اندیشههای میرزا آقاخان کرمانی - آدمیت) جالب نیست؟