باشیم و ببینیم روشنفکر ایرانی در این صد ساله اخیر چه کرده است. آثار ادبی را رها کنیم؛ قصه و شعر و نمایشنامه را که در این مقوله نظر به مباحث، تاریخی، فلسفی، سیاسی و اقتصادی است. و ببینیم آثار کدام یک از اسمهایی که بر شمردم - نه به طور کامل بلکه حتی به صورت دست و پا شکسته به فارسی در آمده یا به ازای آنها و چیزی در مقام مقایسه با یکی از آثار یکی از آن حضرات به زبان فارسی نوشته شده است؟
از اول شروع کنیم که میرزا ملکم خان است. قسمت اعظم مجموعه آثار او را استادم محیط طباطبائی در یک جلد منتشر کرده[۱] شامل ۱۳ رساله و جمعاً ۲۱۷ صفحه. و، كلا نوعی برداشت سرسری از آداب دموکراسی در فرنگ اما چون در این جلد اول وعده جلد دومی هم داده شده بود تلفنی از حضرت محیط استفسار کردم. معلوم شد که دنبال نکرده و گفت:
«کار اصلی ملکم خان همینها. است چون او فقط به سیاست وارد بود. گرچه در باب خط و نمایش و آراء بزرگان هم حرفهایی زده اما ارزش دسته اول را ندارد».
بعد نوبت میرزا آقاخان کرمانی است فریدون آدمیت مینویسد: «تا اندازهای که جستجو کردهایم و مسلم میدانیم غیر از
- ↑ مجموعه آثار میرزا ملکم خان ـ تدوین و تنظیم محیط طباطبائی، دانش سعدی، تهران ۱۳۲۷ و این است فهرست رساله هاش کتابچه غیبی رفیق و وزیر - دستگاه دیوان - تنظیم لشکر - دفتر قانون - نوم ویقظه - منافع آزادی كلمات متخیله - حریت اشتهار نامه (بخشنامه) اولیای آدمیت - استقراض خارجی - ندای عدالت.