میگوید... و از این قبیل[۱].
دیگر از چه بگویم؟ ناچار از نهضتهای چپ که غیر از دو سه دوره مجلات «دنیای» ارانی و «مردم» حزب توده و «علم و زندگی» وسیالیستها تا آنجا که من اطلاع دارم فقط این آثار اصلی به فارسی ترجمه شده:
ا- مانیفست حزب کمونیست به قلم مارکس و انگلس و گویا به ترجمه نوشین.
۲- نقش شخصیت در تاریخ از پلخانف، ترجمه خلیل ملکی.
۳- آنتی دورینگ، انگلس، ترجمه احسان طبری.
۴- خلاصه بسیار کوچکی (در حدود یک پنجاهم) از کاپیتال مارکس، ترجمه مهندس نوایی. و همین. بقیه، کارهای گذرای مطبوعاتی است. روزنامه و روزنامه و روزنامه. و تحریکات و تبلیغات؛ یا دست بالا دوسه جزوهای از استالین؛ مثل «مسأله ملیت» و از این قبیل؛ و بعد هی اعلامیه پشت اعلامیه و هر کدام در توجیه شکست قبلی.
بله با چنین مایه دستی است که روشنفکران ایران میخواستهاند ید بیضا کرد. ادبیات روشنفکری ما که بایست پشتوانه هر نوع موضعگیری در قبال حکومت یا روحانیت، باشد، چیزی است در همین
حدودها. البته تك وتوك ترجمههایی از متون فلسفی هم داریم از
- ↑ به نقل از فهرست آثار احمد کسروی در پشت جلد هر یك از آنها شرکت سهامی چاپاك مطبوعاتی گوتمبرگ. تهران.