این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
سرمست بمیخانه گذر کردم دوش | پیری دیدم مست سبوئی بر دوش | |||||
گفتم ز خدا شرم نداری ای پیر | گفتا کرم از خداست مینوش خموش |
سازندهٔ کار زنده و مرده توئی | دارنده این خلق پراکنده توئی | |||||
من گرچه بدم خواجهٔ این بنده توئی | کس را چه گنه که آفریننده توئی |
سردفتر عالم معانی عشقست | شهبیت قصیدهٔ معانی عشقست | |||||
ای انکه خبر نداری از عالم عشق | این نکته بدان که زندگانی عشقست |
سیم ار چه