بهیچ وجه فسخ عزیمت ننمود و دنباله عملیات خود را ادامه داد. لکهارت[۱] در تاریخ نادرشاه، خبر کشته شدن او را در پیشاور و حزین در جلالآباد مینویسد، و در صفحه ۱۲۷، تاریخ خود، چنین گوید: «و از سوانح ایران که در جلالآباد مسموع نادرشاه شد، مقتول شدن برادرش، ابراهیمخان، بود که وی را امیرالامراء آذربایجان نموده و در دارالسلطنه تبریز اقامت داشت؛ چون سفر قندهار و کابل دراز کشید، جماعت لزگی، مستعد شده، به مملکت شیروان، که قریب بایشان است، لشکر کشیدند؛ ابراهیم خان مذکور، بآن مملکت در آمد، با آن قوم مصاف داد، و به قتل رسید. نادرشاه چنان التفاتی باین قضیه ننموده، فوجی از سپاه را رخصت نموده بحدود شیروان فرستاد، و بصوب پیشآور در حرکت آمد». و اینکه، نادرشاه، در سال ۱۱۵۴ هجری قمری، از مشهد به قصد سرکوبی لزگیها حرکت کرد، برای گرفتن انتقام خون برادر بود. نادر رفت، و برای سرکوبی آنان کوشش زیاد کرد، لکن در این جنگ موفقیت چندانی حاصل ننمود.
ابراهیم آقا ابراهیم امینالسلطان، بقراریکه محمدحسن خان اعتمادالسلطنه، در کتاب خلسه، تألیف خود، مینویسد آقا ابراهیم، پسر زال ارمنی، از اهالی سلماس بوده، امیرسلیمان خان اعتضادالدوله (جد خانواده امیرسلیمانی) زال را، در زمرهٔ غلامان خود، در دستگاه خویش، وارد نمود و سپس او را مسلمان کرده، زنی مسلمه باو داد، عروسی برای او گرفت، آقا ابراهیم از آن زن زاده شد؛ و در ایام بچگی مدتی شاگرد کفش دوز بود.
لرد کرزن[۲]، سیاستمدار معروف انگلستان، که در سال ۱۸۸۹ میلادی برابر با ۱۳۰۷ قمری، با سمت مخبری روزنامه، تایمس لندن، بعنوان سیاحت، بایران آمده، در جلد اول صفحه ۴۲۶ کتاب (ایران و موضوع ایران) تألیف خود، در ضمن تعریف از امینالسلطان، دربارهٔ وی چنین گوید: «امینالسلطان صدر اعظم[۳] بزرگترین وزیران پادشاه ایران است، و با اینکه سی و چهار سال از عمرش میگذرد، قسمت مهم امور سیاسی و غیره بدست او اداره میگردد. پدرش آقا ابراهیم