کافی بهیچ وجه بچنین جنگی راضی نبود و علنا مخالفت خود را با چنین جنگی اظهار داشت، قائم مقام از موافقین با جنگ از وسعت خاک و عده نفوس و میزان درآمد روسیه پرسید موافقین در حدود اطلاعاتی که داشتند گفتند قائم مقام گفت با این حال شما با عده و سرمایه خودتان چگونه وارد جنگ با روس میشوید کلام او را نشنیدند جنگیدند و نتیجه را دیدند.
بزرگترین خسارتی که در آن جنگ بمملکت وارد آمد عهدنامه ترکمانچای بود که دست و پای دولت و ملت ایران را توی پوست گردو کرد و از آن تاریخ ببعد هم دیگر ایران نتوانست که قد علم کند. مرحوم میرزا ابوالقاسم قائم مقام دارای سه فرزند باسامی محمد، علی و ابوالحسن بوده، میرزا علی مستوفی خاصه و از وزرای دارالشورای دولتی بود و مدتی هم استیفای خراسان را داشته است در سال ۱۳۰۱ ق. ملقب به لقب قائم مقام شد و میرزا ابوالحسن پسر دیگر قائم مقام در سال ۱۳۰۱ ق. عضو دارالشورای کبری گردید.
در سال ۱۲۴۹ ق.، که محمد میرزا (محمد شاه قاجار) والی خراسان، از طرف پدر خود عباس میرزا، با پانزده هزار نفر لشگری، برای گرفتن هرات عزیمت نمود. نائبالسلطنه هنگامیکه از قوچان به مشهد وارد شد افراد سوار و پیادهای که همراه خود داشت بهمراه قائم مقام آنها را به یاری محمد میرزا بهرات فرستاد.
پس از در گذشت فتحعلیشاه در اصفهان، در سال ۱۲۵۰ هجری قمری، محمد میرزا در تهران بر تخت شاهی نشست و در آغاز سلطنت برای غلبه یافتن بر موانع موجوده منصب صدارت و وزارت را به یگانه شخص عظیمالشأن مملکت میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی که عالم و فاضل و کاتب و شاعر بدیعالمعانی و صاحب مقامی بزرگ در عوالم روحانی و در کفایت سیاست مملکتداری بینظیر بود سپرد و آن مرد بزرگوار توانا در زمان اندک تمرکز قدرت و سلطنت را برای محمدشاه آماده ساخته تمام سران و گردنکشان مملکت را مطیع و منقاد نمود و اگر حسودان خودپرست داخلی و سیاست خارجی ویرا بحال خود میگذاشتند موفق باصلاحات عظیمه کشوری و لشگری و ادبی میگشت ولی ناگهان ابر تیرهای شگفتآوری کرانه روشن این کشور را فرا گرفت و محمد شاه غفلةً حکم بقتل آن سید جلیلالقدر داد و حاجی میرزا آقاسی، مرد بکلی بیاطلاع از سیاست را، بر جایش متمکن و مستقر ساخته زمام مهام امور داخلی و خارجی را بدستش سپرد. میرزا جعفر حقایقنگار خرموجی، مؤلف حقائق الاخبار ناصری، در باب قتل قائم مقام چنین نویسد: «در ماه صفر این سال ۱۲۵۱ سانحه پرملال قائم مقام روی داد شب شنبه سلخ صفر آن سید سعید عالیشأن شهید بروضه رضوان و درجات جنان خرامید پس از آن باقتضای مصلحت ملکی جمعی از شاهزادگان مأخوذ و روانه اردبیل داشته صدارت عظمی به حاج میرزا آقاسی که سابقاً به تعلیم امیرزادگان میپرداخت مفوض شد از این صدارت کار مملکت بخسارت رسید امور ملکی مختل گشت و حقوق دیوانی لم یصل آمد». لرد کرزن در صفحه ۳۳۹ مجلد اول کتاب (ایران و موضوع ایران) تألیف خود که از نگارستان یکی از قصرهای سلطنتی تهران شرح و بسط میدهد در ضمن میگوید: «بهرحال در سال ۱۸۳۵ میلادی (۱۲۵۱ هجری ق.) در یکی از اطاقهای همین عمارت نگارستان میرزا ابوالقاسم قائم مقام پسر میرزا بزرگ قائم مقام وزیر محمد شاه را بامر قبله عالم خفه کردند. شگفت آنکه سه تن