از کشتار. چونکه برای این کار آفریده نشده است. حیوانات درنده این دلگیری را حس نمیکنند. احترام بزندگانی و شکنجه و جدالی را که در نهاد آدمیزاد است باید در نظر داشت، زیرا چیزی از آن عالیتر نداریم.
ستمگری و کشتار نسبت بحیوانات دشنام و ناسزا به شرافت و مقام انسانیت است. پیدایش آنان، بدنیا آمدن و بازی و شادی و درد کشیدن و مهربانی مادری و ترس از مرگ و هویوهوس اعضای بدن و همچنین مرگ و سرنوشت حیوانات همه شبیه و مانند انسان میباشد. میگویند روح آنان پستتر است. باشد، اما بالاخره مثل ما احساس درد و شادی میکنند، پستی آنها برای ما تکلیف برادر بزرگتر را معین میکند نه حق دژخیمی و ستمگری را. این گوشتی که مردم میخورند درد و شکنجهٔ جانوران بیگناه و بیآزار است که نمیتوانند از خودشان دفاع بنمایند. خون ریختهشدهٔ آنان فریاد انتقام میکشد و نفرین میفرستد به انسان و ستارهای که روی آن زندگانی میکنیم.
کسانی هستند که راضی نمیشوند حیوانی را آزار برسانند ولی بطور غیرمستقیم دیگران را باین کار ظریف وادار مینمایند. هرکس گوشت میخورد باید دست بالا زده خودش حیوان را بکشد چونکه جانوران درنده معاون نمیگیرند و یا لااقل قدمرنجه نموده یکساعت عمر خود را باین تماشای قشنگ بگذرانند و بهبینند این خوراکهای خوشمزه برای آنها چگونه آماده میشود. خوشبختانه