ترکیب شده باشد که خوراک میمونهای بزرگ یعنی میوهٔ خام؟»
تنها میل غریزی انسان بسوی میوههای رسیده و خام و شیرین و خوشبو و خوشمزه و گوارا میکشد که میتوان بدن او را پرزور، و تندرست نگاهدارد و سلولهای بدن را مرمت کرده استخوانها را تقویت بنماید. طبیعت سفرهٔ خوانی است که برای جنبندگان خودش گسترده شده هیچیک از آنها احتیاج ندارند خوراک خودشانرا آماده بسازند تنها انسان است که این احتیاج غیرطبیعی را اختراع کرده خوراکهای مندرآری و ساختگی میخورد و از همین رو پیوسته ناخوش و بیچاره شده زندگانی او سرتاسر یک کابوس جانگداز و پر از اندیشههای هولناک گردیده است.
آیا این حقایقی که آنقدر روشن و آشکار است چرا نباید بآن رفتار بنمایند؟ زیراکه این مسئلهٔ شکم است که انسان کنونی بیش از همهٔ جانوران بآن علاقهمند میباشد و اولین حیوان دلهٔ پرخوار و شکمپرست است که سروجانش را فدای جهاز هاضمهاش میکند و نمیخواهد از سفرهٔ خود چیزی بکاهد. انسان متمدن امروزی و همچنین وحشیهای سرگردان بجز شکم و شهوت چیز دیگری را در نظر ندارند. ترس از مرگ است و میترسد مبادا از بنیهٔ او کاسته گشته یک قدم بسوی مرگ نزدیکتر بشود در صورتی که نمیداند همان