هنگامیکه انسان زندگانی حیوان خزنده را ترک کرده و موقعیت قائم را پذیرفت خوراک او تغییر نمود و گوشت و نباتات را با هم خورد... اما این تغییر خوراک در بدن انسان تولید سموم نموده از آنجا امراض تولید گردید. غذای گوشتی رودههای کوتاه میخواهد و چون گذرگاه لولهٔ هاضمه زیاد دراز است بزودی در آنجا تولید فساد کرده و ناخوشیهائی که از این راه بگیرند موروثی گشته پیوسته سختتر میشود بخصوص نزد بچههائی که از خویشان همخون بدنیا بیایند»
پرفسور «هئر» آلمانی راجع بخوراک انسان اولیه میگوید: «غرس درختهای میوه و کشت غلات بازمنهٔ خیلی قدیم میرسد و در آن زمان میوه استعمال میکردهاند... سیب و گلابی زغال شده پیدا کردهاند و آنها را دولپه مینمودهاند و برای توشهٔ زمستان خودشان خشک میکردهاند.»
اطراف قدیمیترین اقامتگاه نژادهائی که کنار دریاچهها در خانهٔ چوبی منزل داشتهاند در سویس «وانگن ربرنهوزن کنسیز»[۱] تودههای زغالشدهٔ میوههای جنگلی پیدا کردهاند که برای آذوقهٔ زمستان خشک شده بوده و بعلاوهٔ آلونکهـای آنها آسیابهای دستی پیدا گردیده است.
«بوردو» در کتاب «تاریخ خوراک» خـود نوشته: «خوراکی پیدا نمیشود که استعمال آن آنقدر قدیمی و عمومی بوده باشد
- ↑ Wangen, Robenhausen Concise.