میرسد نخواهد توانست یک خرگوش زنده را بدراند. بوسیلهٔ همه نیرنگهای شکمپرستی است که یک گاو وحشی را گاو اهلی میکنیم و قوچ را مبدل به گوسفند مینمائیم که برخلاف طبیعت میباشد تا نسوخ او نرم و فاسد بشود — این تنها از آرایش کردن گوشت مردار و گمراه کردن آنست بوسیلهٔ پختوپز علمی که آنرا قابل جویدن مینمائیم و تبدیل به چاشنی میکنیم تا از تنفری که از خون بما دست میدهد پرهیز کرده باشیم. من خواهش میکنم از همهٔ آنهائیکه آرزوی راستی و خوشبختی را مینمایند از روی صداقت یک امتحان خوراک نباتی را روی خودشان بکنند... بدبختانه ترجیح این خوراک را تنها مابین مردمان دانشمند مشاهده مینمایند که میتوانند از شکمچرانی و خرافات چشم بپوشند.. زیرا مردمان کوتهنظر که قربانی ناخوشیها هستند ترجیح میدهند دردها و ناخوشی خود را بوسیله داروها آرام بکنند تا پیشبینی آنرا بتوسط خوراک بنمایند.»
بسوئه (Bossuet) نطاق بزرگ تردید نمیکند که فساد اخلاقی و جسمانی انسان را به خوراک مرداری او نسبت بدهد: «... اکنون برای خوراک با وجود تنفری که طبیعةً بما دست میدهد باید خون بریزیم و همه سلیقه بخرج دادن ما برای آراستن و پر کردن سفره خودمان بهدشواری کفایت میکند تا لاشههائیکه میخوریم تغییر صورت ظاهری به آنها داده باشیم.»