میباشد. بیشتر آنهائی که بهانه میآورند از روی نادانی و خرافات و ترس اینست که مبادا مضحک بشوند. باید گفت که حقیقت هنوز گیاهخواری اسباب تمسخر و ریشخند آنهائی است که حقیقت آنرا نمیدانند؛ ما چقدر بسادگی نیاکان خودمان خندیدیم، روزی میآید که آیندگان بخرافات ما خواهند خندید.
آرامش و شکیبائی و نرمی که گیاهخواری بمردم میدهد کوتاهبینان گمان کردهاند این خوراک انسان را سست و لاابالی کرده از جدیت او میکاهد. اگر از نرمی و لاابالی بودن خشمناک و درندگی را منظور دارند بهتر آنست که این جدیت از سر مردم بیفتد چنانکه مابین بودائیان گیاهخوار بندرت جنایت اتفاق میافتد. ازاینگذشته این ایراد را نمیشود بژاپنیها گرفت که امروزه یکی از ملل مهم دنیا بشمار میآیند.
در نتیجهٔ گوشتخواری است که نژاد انسان فاسد شده پاکیزگی و سادگی نخستین خود را از دست داده است. عادات و اخلاق او پر از آلایش و درشتی گردیده. زیردستآزاری و درندگی و خونخواری انسان برای آن است که از خون حیوانات تغذیه میکند.
چون در طبیعت کشمکش و زدوخورد مابین بعضی از جانوران درنده و خونخوار وجود دارد انسان گمان کرده جنگ و خونریزی و کشتار برای زندگانی واجب است. اما این دلیل جفنگی است چون در روی زمین جانوران دیگر نیز هستند که