باریکی که جلگۀ بروجرد است در پایین نمودار میشود و بروجرد و باغهای آن مانند لکۀ سبز بزرگی در میان زمین خاکستری رنگ با پشتبامهایی که از همین خاک درست شده و تمیز آنها به همین جهت از اراضی اطراف آسان نیست پیش چشم میآید.
بروجرد شهر بزرگی است که ۲۰٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد ولی کثافت آن از حد گذشته. به محض آنکه از حصار آن داخل شدید غیر از خرابه و کثافت چیزی دیگر نمیبینید، تمام کوچههای کجومعوج و بازارهای تنگ و تاریک آن به همین حال است و از همه جا هر نوع رابحۀ کریهه به مشام میرسد.
چالۀ مستراح غالب خانهها به طرف کوچهها باز است و در وسط شهر بالوعه بزرگی است که تمام کثافات به آنجا میرود و خدا داناست که آیا تاکنون چیزی از آن برداشته شده یا نه. آفتاب هم نمیتواند همه چیز را از زمین ببرد و همه جا را خشک و سالم کند. بروجرد تنها وسیلۀ ضدعفونی که در دسترس دارد همین آفتاب است که در ممالک حاره کموبیش این کار را میکند. اعلیحضرت به عمارت امیر خان سردار حاکم بروجرد نزول اجلال کرد و عدهای از همراهان به منازل اشخاص فرود آمدند ولی من در اردو در زیر چادر نزدیک به دروازۀ شمالی شهر ماندم.
مسکن ما در دو قدمی لرستان مرکز ایلات لر و بختیاری که گزنفون آنجا را باکتریان میخواند قرار دارد. در آنجا نمونههای زیبایی از سواران سرکش و مردم کوهستانی وحشی و آزادمنش ساکنند که گرفتن مالیات از ایشان همه وقت کار آسانی نیست. این جماعت برخلاف هیزمشکنان مازندرانی که از بقایای اشکانیانند و قدی کوتاه و ریشی کم و مجمد دارند قدشان بلند و کلههاشان بزرگ و ریششان دراز و صاف است.
اما غالبا زیر بار حکم دولت نمیروند و حاکم دولت را در میان خود نمیپذیرند، حالیه هم حکمران رسمی لرستان در بروجرد مقر دارد.
هیچ پیشآمدی از عصیان این طوایف جلوگیری نمیکند حتی قتل حسین قلیخان ایلخانی بختیاری که به دستور ظل السلطان به دامی کشیده و خفه شد و کشتاری که این شاهزاده پس از تاختن به خاک بختیاری از ایشان کرد و فجایع عظیم و بیرحمیهای وحشیانهای که از او نسبت به این طایفه سر زد هیچ کدام تاکنون نتوانسته است ایشان را رام سازد.