موقعی که من به طهران وارد شدم برادر حسینقلیخان را که قریب شصت سال داشت و پس از کشته شدن کسان خود به پناه امینالسلطان و به دادخواهی آمده بود در منزل او دیدم. لرها و بختیاریها که ساکن کوهستانها هستند با سکنۀ دشتها مخلوط نمیشوند چنانکه اهالی بروجرد با وجود بستگی شهرستان با لرستان به هیچوجه طرف نسبت با لرها نیستند.
یکی از شعرا در حق مردم بروجرد گفته است که «لئامت و بخل مردان بروجردی را باید به کرم زنان ایشان بخشید» . البته برای من اتفاق نیفتاد که صحت این گفتۀ شاعر را تحقیق کنم، شاید هم شاعر این شعر را از باب صنعت تضادی که در مضمون آن به کار رفته باشد به هر حال من که چیزی در باب مردم بروجرد نمیتوانم گفت.
از تمام عللی که راست یا دروغ برای سفر شاه به لرستان نقل کردهاند شاید معقولترین و راستترین آنها اگر فقط یک علت داشته باشد این است که شاه با این حرکت خواسته است که از لرها دلجویی کند و آثار زشت حرکات ناپسند پسر خود را نسبت به ایشان از بین ببرد و از همین نظر است که در مدت این هفتهای که در اینجا مقیمیم هر روز شاه یک عده از رؤسا و خوانین لر را به حضور میپذیرد و ایشان نسبت به مقام سلطنت رسم خدمتگزاری و عبودیت بهجا میآورند. شاه به هر یک خلعتی یا انعامی داده و ایشان که به این عنایات ملوکانه افتخار میورزند با کمال شوق در نقل و انتقالات شاه ملازم رکابند.
کار درو به انجام رسیده و برداشت محصول تقریبا تمام شده است، فقط خشخاشها که تریاک آن مهمترین محصول لرستان است هنوز برجاست. مو نیز در غالب باغهای اطراف شهر کاشته میشود.
هیچوقت تاکنون وضع اردوی ما به این بدی نبود. هوا دائما طوفانی است، حرارت در روز ۳۹ و در شب ۲۵ درجه است و برف کوههای اطراف چندان اثری در ملایم کردن هوا ندارد، غبار و تعفن به شدتی است که نمیتوان در چادر را باز گذاشت.
۲۷ ژوئن = ۲ ذیالحجه
امروز امر شد چادرها را بکنند و این امر باعث مسرت عمومی گردید. ناحیهای که از