در روی همان تپۀ قدیمی میان شهر و باغات ساخته است.
این قلعه بنایی است مربع شکل و از جهت بزرگی و چهار برجی که در چهار گوشه دارد باشکوه است. قسمت بالای این برجها را از آجرهای دو رنگ به شکل لچکهایی منظم درست نمودهاند. این قسمت در میان رنگ تیرۀ یکنواخت دیوارها نمایش مخصوصی پیدا کرده.
چون مدخل قلعه را قدری بالا ساختهاند باید به وسیلۀ پلهای به آن راه یافت و در داخل آن آبانبار بزرگی است تا محصورین اگر گرفتار محاصرۀ طویلی شوند از بیآبی در عذاب نباشند.
بعد از آنکه کاملا به اوضاع و احوال نهاوند آشنا شدیم از میان درۀ یکی از رودخانههایی که به گاماساب میریزد و برخلاف معمول دو طرف آن درخت فراوان دارد جهت شمال را پیش گرفتیم.
در اطراف اردوی ما که در آبادی «وسج» زده شده در یونجهزارها و مزارع ذرت خرگوش فراوان است. رسیدن نابهنگام ما این حیوانات را به وحشت انداخت و دیوانهوار به اینطرف و آن طرف در حالی که به همه چیز میخوردند پا به فرار گذاشتند. هیچ وقت در هیچ شکاری به این اندازه حیوان دم تیررس سر داده نشده بود به همین جهت همه بدون اسلحه در عقب خرگوشها افتادند و در ضمن عدۀ زیادی که به عقب آنها میدویدند به زمین خوردند.
۱۷ ژوئیه = ۲۲ ذیالحجه
از همان درۀ مفرح که مرحلهبهمرحله بازتر میشد و قلل اطراف آن بلند و سنگی بود به جلو راندیم. در طرف دست چپ جاده چند تپه دیده میشد. عاقبت در ساحل چپ رودخانه نزدیک آبادی «فرسفج» فرود آمدیم. این آبادی که از دور نمایان بود کاروانسرایی دارد که مثل غالب کاروانسراهای دیگر خرابه است و آثار قلعه خرابۀ آن بر روی یک بلندی که به شکل مخروط ناقص است از دور دیده میشود.
در همین طرف روبهروی ما در افق شمالی دیوار جسیم کوه الوند پیداست و بدان میماند که آن کوه راه ما را از این جهت مسدود کرده باشد.