قبل از آنکه به منزل برسیم به رودخانه قراچای برخوردیم که عرض آن از ۷ تا ۸ متر بیشتر نیست ولی بستر آن تا ۲۰۰ متر امتداد دارد و همین کیفیت میفهماند که در مواقع طغیانهای بهاری سراسر آن را آب میگیرد و پلی بر روی آن است که دوازده چشمه دارد و برای آن که از یک طرف رودخانه به طرف دیگر آن بروند عرشه پل را از دو طرف دو برابر دهانه آن گرفتهاند. در ایران رودخانهها همین که از سرچشمه خود دور میشوند به صورت سیلاب درمیآیند.
امروز از طهران نامهای رسید که تاریخ ۱۳ محرم را داشت مشعر بر این که وبا از شش روز پیش در طهران ظاهر شده و سخت نیز هست و اجازه خواسته بودند که فورا بقیه زنان حرم را به صاحبقرانیه بفرستند.
۱۰ اوت = ۱۷ محرم
در ظرف یک ساعت و نیم با کالسکه از ساوه گذشتیم. در جلگه اطراف آن تپههای پست و بلند زیاد دیده میشود. این تپهها جای آبادیهایی است که متوالیا به دست مهاجمین عرب و مغول و غیره ویران گردیده.
در حین عبور چند مناره شکسته و یک مسجد بایر به نظر رسید. من در برابر آبانباری که با وجود دور بودن از آبادی آن را به علت احتیاج حیاتی مردم به آب خوب حفظ کردهاند ایستادم. سه طاق که ارتفاع آنها از زمین چندان زیاد نیست بر روی این آبانبار زده شده و در بزرگی دارد که از آن داخل سی و سه پله میشوند و در انتهای پلکان یک ردیف شیر است که آب صاف خنکی در این گرمای ساوه از آنها جاری میشود.
بعد از یک ساعت دیگر به فتحآباد محل اردو رسیدیم در حالی که مغز ما بر اثر آفتاب آتشبار و باد گرم جنوب غربی که از صحرای عربستان میرسد پریشان شده بود.
فتحآباد قلعۀ بزرگی است متعلق به نایبالسلطنه. من عقیده دارم که حضرت والا هیچ وقت تابستانها برای استراحت به اینجا نیایند. میزان الحرارۀ من در ساعت سه بعد از ظهر ۴۰ درجه را در اینجا نشان میداد و چنین حرارتی در طی این سفر در هیچجا ندیده بودیم.