فصل سوم
طهران-ارک و عمارات آن-وضع شهر
اعلیحضرت شاه در روز یکشنبه ۲۴ صفر ۱۳۰۸ مطابق با ۲۰ اکتبر ۱۸۸۹ سه ساعت از آفتاب برآمده از دروازۀ قزوین با جلال تمام به طهران داخل گردید.
کوچههای طویل و میدان وسیع و خیابانهای عریضی را که در دو طرف آنها چنارهای بلند و نارونهای زیبایی بود سراسر زینت کرده و در هر قدم طاقنصرتهایی بسته بودند.
من و اعتمادالسلطنه نزدیک به ساعت چهار به قصر رسیدیم و از در پشت که نمایان نبود و چند تن سرباز در آنجا قراول میدادند و به ما احترام گذاشتند به آنجا قدم گذاشتیم.
بلافاصله بعد از این در عمارت منفردی است در میان باغ به نام تختخانه که تخت معروف به مرمر در آنجاست و مراسم سلام رسمی شاهانه در آنجا برگزار میشود.
تالاری که این تخت در آن قرار دارد و ما به آنجا داخل شدیم تالار بزرگی است که از جهت ارتفاع با قصر سلطنتی همدوش و جلوی آن به کلی باز است و آن متکی به دو ستون بلند مارپیچیشکل است که با گل و بوتههای کمرنگ ظریفی آنها را مزین ساختهاند. به دیوارها چند صورت از سلاطین نصب شده که آنها را در قابهای مطلا گرفتهاند و سایر قسمتهای آن آیینهکاری است و سقف را نقاشی کردهاند.
تخت مرمر که در وسط قسمت مقدم تالار نهاده شده یک قطعه مرمر سفیدرنگی است مایل به زردی و طلاکاریهای آن از دور مانند عقیق میدرخشد.
این تخت که به شکل بستری ساخته شده از یک میزی مرکب است که قسمت بالای