برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۱۱۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۵
مجله شرق

از اشعار او در لباب‌الالباب ج ۲ ص ۲۴-۲۵ مذکور است و در فرهنگ اسدی نیز ۳۹ بیت از او بعنوان شاهد معانی لغات آورده شده که مضمون غالب آنها وصف می و معشوق و بهار یا هجو معاصرین شاعر است و این ۳۹ بیت همه ابیات متفرق است مگر دو بیت از آنها که دنبال یکدیگر آمده و مجموع آنها قطعه‌ای است.

و غیر از اینها در فرهنگهای دیگر مثل جهانگیری و مجمع‌الفرس نیز بعضی ابیات پراکنده از عماره دیده میشود.

۱۰ آذر ۱۳۰۹

عباس اقبال

معلم دارالمعلمین عالی

غزلی از شهید بلخی

(این غزل در سفینه‌ای شامل نظم و نثر قدما که بخط تقی‌الدین اوحدی کاشانی مؤلف تذکرهٔ خلاصة‌الافکارست باسم شهید بلخی شاعر و حکیم معروف قرن چهارم ثبت آمده و از الفاظ و مضامین آن نیز پیداست که از همان دوره است)

  مرا بجان تو سوگند و صعب سوگندی که هرگز از تو نبرم نه بشنوم پندی  
  دهند پندم و من هیچ پند نپذیرم که پند سود ندارد بجای سوگندی  
  شنیده‌ام که بهشت آن کسی تواند یافت که آرزو برساند بآرزو مندی  
  هزار کبک ندارد دل یکی شاهین هزار بنده ندارد دل خداوندی  
  ترا اگر ملک چینیان بدیدی روی نماز بردی و دینار بر پراکندی  
  وگر ترا ملک هندوان بدیدی موی سجود کردی و بتخانهاش بر کندی  
  بمنجنیق عذاب اندرم چو ابراهیم بآتش حسراتم فکند خواهندی  
  ترا سلامت باد ای گل بهار و بهشت که سوی قبلهء رویت نماز خوانندی