برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۱۲۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۲۷
مجله شرق

بنهری افتاد و مرد (۱۸۰۵) و بعضی این حادثه را بخودکشی تعبیر کردند. این واقعه تأثیری عظیم در روح شوپنهاور بخشید و بدبینی ویرا نسبت بروزگار مضاعف ساخت.

چون پدر مرد شوپنهاور از تجارت کناره کرد و بتحصیل مشغول شد و با بزرگان آلمان من جمله گوته معروف آشنائی بهمرسانید و بوسیله یکی از مستشرقین آلمان معروف بمایر از اخبار هند و آثار دینی بودائیان استحضار یافت.

در زندگانی شوپن‌هاور واقعاتی که لایق ذکر باشد نیست، جز اینکه بیشتر ایام زندگی را در شهر فرانکفور صرف کرد و در سنه ۱۸۶۰ بعد از ۷۲ سال عمر در آن شهر بدرود زندگانی گفت و دارائی خود را بکسان و دوستان داد.

کتب او بسیار است مهمترین همه «جهان خواهش و جهان نمایش» است که حاوی اصول فلسفه اوست، آثارش بتمام السنه اروپائی طبع شده و بیشتر بعد از وفاتش شهرت یافته است.

اراده

شوپنهاور را فیلسوف اراده لقب داده‌اند زیرا که او هر چیز را از محسوس و معقول اراده میدانست، در جهان ک اراده بیش نمیدید که باشکال و اطوار مختلف رو بخودنمائی و ظهو دارد گاه بشکل جماد و نبات و گاه بصورت حیوان و انسان متجلی میشود، در طبایع او را قوه طبیعی، در نبات حس و در حیوان حرکت و در انسان قوای نفسانی و وهم و خیال و عقل می‌نامند.

«همه چیز بجانب عرصه وجود در تکاپو است یعنی میکوشد که خود را بمرتبه وجودی که صاحب حس و حرکت است برساند و بپایه اعلای حیات بالا رود پس کوشش موجودات را میتوان خواهش زندگی نام گذاشت.

بکائنات بنگرید که بچه شوق و هیجانی در زیر هزار لباس و در حجاب هزار صورت خود را بمقام زندگانی و بنشاء حیات میخواهند برسانند.

این خواهش زندگی لمحهٔ آرام ندارد و دقیقه از خودنمائی و تجلی غفلت نمیورزد هر جا مادهء مستعد و موضوعی قابل بیاید برقی از خود در آن جای می‌دهد.

از جانب دیگر همین خواهش زندگی را در موقعی که روز فراق از ماده فرا میرسد ملاحظه کنید خاصه هنگامی که این افتراق در مقابل نور شعور و ادراک صورت میگیرد ببینید چه هیجانی و چه شورشی از آن موجود در برمیخیزد و چه انقلابی در احوال او رخ میدهد گوئی جهان سراسر رو بخرابی است و عالم در ورطهٔ نیستی میخواهد فرو رود. تمام شراشر آن وجود دفعة برای حفظ حیات اتحاد و همدستی پیدا میکنند.