برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۱۲۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۳۳
مجله شرق

را نفرستد بر سرش لشکر خواهد کشید. ولی امپراطور چون «پیغام درشت ویرا شنید و از رفتار ناپسندیدهٔ او آگاه شد و دانست که او ارتداد پلید مجوسی زردشتیان را، که امر باشتراک زنان می‌نمود و مطابق آن هرکسی میتوانست با هر زنی که بخواهد نزدیک شود، از نو قائم ساخته، و با ارامنه که در اطاعت او بودند، بعلت آنکه پرستش آتش را تن نداده‌اند ستمکاری بسیار روا داشته» درخواست او را رد کرد و پیغام فرستاد که تا شهر نصیبین بروم شرقی تسلیم نشود قبول آن ممکن نیست (فصل ۲۰). ارامنه نیز سر بشورش بر داشته سپاهیانی را که قباد بدفع ایشان فرستاده بود درهم شکستند (فصل ۲۱). کادیشی‌ها و تاموری‌ها نیز طغیان کردند، اعراب هم که در اطاعت شهریار ایران بودند، چون احوال دولت قباد را آشفته دیدند کوس مخالفت زدند «و تا حد توانائی در خاک ایران از قتل و غارت دریغ نکردند» (فصل ۲۲) «بزرگان ایران نیز نهانی بر ضد قباد پیمان بستند و بر آن شدند که او را کشته مملکت را از خوی زشت و قوانین ناپسند وی برهانند. قباد چون ازین امر آگاه شد مملکت را ترک گفته بسرزمین هیاطله گریخت و پادشاه ایشان، که ایام گروگانی را نیز نزد وی بسر برده بود. پناهنده شد(فصل ۲۳). پس برادرش گاماسپ (جاماسب) بجای او بر تخت سلطنت ایران نشست قباد نیز در سرزمین هیاطله با خواهرزادهٔ خویش مزاوجت کرد. خواهرش در جنگی که موجب هلاک فیروز شد در دست هیاطله اسیر افتاده بود و چون دختر شاه بود همخوابهٔ پادشاه ایشان گشت و ازو دختری بوجود آورد. چون قباد بشاه هیاطله پناه برد خواهرش دختر خویش بدو داد. قباد پس از آنکه داماد شاه شد گستاخ گشت و همه روز پیش او بعجز و لابه نشست تا لشکری‌