برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۱۳۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۳۷
مجله شرق

Sauvage اصلش از لاتین گرفته شده است. در زبان لاتین Silvaticus بوده است. Silva یعنی جنگل. در قاموسها کلمهٔ Silvaticus را اینطور شرح میدهند:کسیکه در جنگل زیست کند و بماند. ابتدا حیوانات وحشی مصداق اولی این کلمه بوده‌اند و بعد در مورد اشخاص وحشی استعمال شده است. انسان وحشی هم مانند حیوانات در جنگلها و توی مغازه‌ها زیست میکرده و دارای تربیت اجتماع نبوده و باین جهة تمام حرکات و اطوارش غیر از حرکات و اطوار مردم متمدن شهری بوده است.

شخصی که بشرح فوق خارج از محیط و عادات یکمشت مردم شهری زندگی میکرده و گاهی هم از دست آنها فرار مینموده باو وحشی میگفته‌اند.

ولی یکنوع وحشیهای دیگر در مملکت ما پیدا میشود: کتابخوانهای ایران هم وحشی هستند. تعجب نکنید، این حقیقی است غیر قابل تردید. کتاب یا مجله و روزنامه و مقالات سودمند و شاهکارهای ادبی صرف میکنند در این شهر و این مملکت مردمی هستند وحشی! غالب علائمی که برای وحشی ذکر کردیم در آنها جمع است. اینها با کسی معاشرت نمیکنند، تنها زندگی می کنند، از جامعه و اجتماع گریزانند. از افراد بد جامعه وحشتی آمیخته بنفرت دارند، تک راه میروند، از کوچه‌ها و خیابانهای وحشی یعنی بی‌جمعیت عبور و مرور مینمایند و بالاخره قیافه آنها برای مردم شاید مکره و قیافه مردم برای آنها حتما زنده است.

ولی این دسته از مردم که در اینجا بنظر وحشی میایند در میان سایر ملل عزیز و محترم هستند.

چرا اینطور شده است؟

این قسمت دوم مقاله ما است. قسمت فلسفی و پسیکولوژی آن.

شخص کتاب‌خوان که با آثار بزرگان و نویسندگان توانا سروکار دارد همیشه احساسات و افکار و وجدان و تمایلاتش روی دو زمینه اساسی پرورش مییابد: عشق بخوبی و خوبها- نفرت از بدی و بدها-شیفته اخلاق پاک و دشمن دژخیمها است. نتیجه خواندن کتاب خوب ایجاد همین افکار و احساسات است. غیر از این نیست.

یکفنر نویسنده متفکر از آغاز کتابی که تألیف میکند تا بآخر آن سعی دارد در قیافه‌های متعدد مظاهری از بد اخلاقی و خوش اخلاقی، جنایت و عدالت،