برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۱۵۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۶۱
مجله شرق

آن پی‌درپی از وطن اصلی و دوستان و خویشان خود خبردار و مستحضر خواهند شد و علاوه برین بتوسط دریا اجناس و متاع ایران بانگلستان و متاع انگلیسی را بایران نقل خواهند نمود و اگر مکان و مأوای اهل این ولایت در محال ساوچبلاغ، چنانکه در کاغذ اخبار جناب میرزا محمد صالح مذکور نموده بود، معین و برقرار ود آن وقت ضرورست که بمردم حالی نمود که سکنی نمودن آنها در یکی از بنادر اولابسیار دور از دست و ثانیا باعث زیادتی خرج خواهد شد؛ مکتوبات و اموال شما بتوسط دریای آق دنکز[۱] و یا دریای فارس بشما خواهد رسید؛ زیرا که هیچ چیز نمی‌تواند زیادتر از رابطهٔ سریع و آسان نسبت بوطن اصلی خودشان اهل انگریز را در ولایت غربت نگه دارد و عدم آن دایم آنها را دلگیر و پریشان می‌کند، از برای تسهیل و زود بانجام رسیدن هم‌چنان ولایت تازه که نواب مستطاب جناب شما اندیشه و فکر نموده است بنا بعقل کمترین و قاعدهٔ ممالک فرنگ اولی و انسب اینست که کشتی از برای حمل و نقل آن آدمها با اموال و اسباب ایشان یا اجازه نموده یا ابتیاع شود؛ بعلت آنکه در میان این آدمها شاگرد و عمله بی‌معرفت بسیار میشود که قادر باخراجات همچنان سفر دور و دراز نیستند. لیکن خریدن کشتی از برای این عمل بهتر از اجاره کردنست زیرا که اولا از برای شهرت و حرمت بیرق ولیعهد ایران باو نصب میشود. اگر خواسته باشند همان کشتی را بزیور اسلحه ایران آرایش میدهند و دفعهٔ اول حکمرانی همان کشتی را بیکی از افسر[۲] های صاحب وقوف اهل انگریز محول میفرمایند که نصف عملهٔ آن اهل انگریز و نصف دیگر آن از اهل ایران باشند.

ثانیا این کشتی همین آدمها را با مایحتاج ایشان بمقصد حمل و نقل میکند بلکه متاع ایران را بانگریز و متاع انگریز را بایران می‌آورد و اگر از برای قشون و رعیت نواب مستطاب جناب شما و حضرت پادشاه ایران اسباب جنگی و صنایع و زراعت ضرور باشد همین کشتی می‌آورد و این رابطهٔ دائمی که در میان این دو دولت بهم میرسد الی غیر النهایه باعث میشود برای آسایش و آرام اهل انگریز که در زیر حمایت نواب جناب شما ساکن خواهند شد و بمرور منافع کلی ازین رابطه بدولت علیه ایران بعمل می‌آید و ازین هم موافق عقل و ضابطه


  1. اسم دریای خزر بنابر تسمیهء ترکی و مضی تحت اللفظی آن دریای سفیدست (آق بمعنی سفید و دنگز یادکزویا دکیز دریا)
  2. این کلمه بمعنی صاحبمنصب میباشد باصطلاح آن زمان ماخوذست از کلمه Officer انگلیسی که از لفظ Officier فرانسه آمده و Offizier در آلمانی و Ofitser در روسی از همان ماده است.