در شهر آتن مدرسه فلسفی خود را مفتوح کرد و سیزده سال در حال تفرج و کردش مجموع معلومات بشری را تدریس نمود و از اینجاست که فلسفهء او را «پری پاته تیسم» (مشائی) نام نهادهاند. بالاخره درسال ۳۲۲ قبل از میلاد کتب خود را بتؤفر است یکی از شاگردان خود سپرد. و قدغن کرد که از انتشار آنها مضایقه بعمل آورد گویند چون سر جز و مد دریا را نفهمید خود را در تنکه اریپ افکند و گفت: «اریپ، من بسر تو دست نیافتم مرا بگیر!» بعضی گویند خود را مسموم کرد و گروهی مرک او را از مرض معده دانستهاند
ارسطو سعی نکرده است که بزور شعر و خیال یا اتخاذ عقاید پیشینیان یک مذهب مطاع و متبعی ترتیب داده و مردم را علی العمیا بسوی آن بخواند. افتخار ارسطو در بحث و فحص و تحقیق است. در بیشتر مواقع بدیهیترین معلومات زمان را تحت انتقاد و صرافی کشیده و تا تجربه و ملاحظات شخصی یا استنتاجات منطقی صحت آن را به ثبوت نرسانیدهاند از معتبر دانستن آنها خودداری کرده است از این نقطه نظر ارسطو در میان فلاسفه پیشین بینظیر است و در صحت مطالب و اهمیت دادن بتجربه و منطق از علمای دقیق (نه از فلاسفه خیالباف) محسوب میشود. او بکلمه قناعت نکرده و برای اثبات خاصیت چند کلمه موهوم خود را در راههای پیچ در پیچ سرگردان نساخته است جز ذات احدیت باری تعالی هیچ چیز را از شکل و ماده بینیاز نمیدانست و برخلاف استاد خود