برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۱۶۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۷۲
شوپنهاور

بقلم آقای رشید یاسمی

و شمهٔ از آراء و عقاید او

و جای دیگر گوید «بدقت بعالم نظر کنیم به بینیم آب‌ها با چه شوق و عشقی خود را بگودال‌ها می‌افکنند قطب‌نما بسوی شمال روی نیاز میآورد و آهن با چه میلی خود را در آغوش آهن‌ربا می‌اندازد دو قطب الکتریک با چه شدتی در صدد اتصال بیکدیگرند تشکیل اجسام بلوری با چه دقت و انتظامی صورت میگیرد مایعات و بخارات با چه ترتیبی در پی انضمام و التصاق بیکدیگر هستند و بدن ما چگونه دائما بجانب مرکز خاک مجذوب میشود و آنی این کشش از ما منفک نیست.

پس با ملاحظه این آثار بسهولت می‌توان نتیجه گرفت که ان قوهء آگاه و دانائی که در وجود ماهست و ما او را در روشنائی عقل بخوبی تشخیص داده و اراده می‌نامیم در تمام موجودات بدرجات؟و ضعف موجود است.

در نباتات این اراده باقسام مختلف بروز و ظهور دارد هر نباتی بنحوی خاص «میخواهد» بعضی در پی جای مرطوبند و برخی در جستجوی مکان خشک بعضی جای بلند و بعضی محل پست میخواهند یکی روشنائی میجوید دیگری بآب عشق دارد.

عشقه تکیه‌گاه میطلبد درخت سنک خارا و دیوار استوار را می‌شکافد و شاخ و برک خود را آزاد میکند.

چون از نبات بگذریم یعنی اراده مقرون بحساسیت را ترک کرده یک‌قدم بالا گذاریم اراده مقرون بحس و حرکت ظاهر میشود و حیوان جلوه می‌کند ظهور فوق العاده آن قوه مجهول باسم شعور حیوانی و عقل انسانی نامیده میشود اعضاء حیوان و انسان و مجازات و قوای طبیعی آنها اشکال مختلفه و هیئآت متنوعهء همان یک قوه مجهولند جهاز هاضمه و دندان و حلقوم اراده غذا و آلاتـ تناسلی ارادهء بقای نسل دماغ اراده ادراک یا اراده مشی دست اراده اخذ هستند که تجسم و تجلی یافته‌اند یک‌چیز بیشتر نیست که برای اجرای خواهش فهمیدن دماغ را ساخته است و برای سایر خواهش‌های خود سایر اعضاء را ظاهر کرده است.

  هر لحظه بشکلی بت عیار برآید هردم بلباس دگران یار برآید