برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۲۳۳

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و ۱۲ و ۱۳ از مثنوئی بوده است ببحر متقارب و بیت ۱۴ از مثنوی دیگر از بحر هزج و بیت ۱۷ از مثنوی بحر سریع و بیت ۱۸ از مثنوی دیگر ببحر خفیف می‌باشد، ازین قرار قطعیست که ابو المؤید مثنویات سروده است و شاید منظومهء یوسف و زلیخای او یکی ازین مثنویات باشد و چون فردوسی بحر متقارب را برای یوسف و زلیخای خویش اختیار کرده است شاید بتوان فرض کرد که یوسف و زلیخای ابو الموید نیز ببحر تقارب بوده و درین صورت سه بیت از آن منظومه بما رسیده است که ابیات ۱۳ و ۱۴ و ۱۶ باشد و ازین سه بین نیز پیداست که از داستانی بوده است.

سعید نفیسی

غزلی از خسروانی (ابو طاهر طیب بن محمد خسروانی خراسانی شاعر معروف قرن چهارم)

شب وصال تو چون باد بی‌وصال بود غم فراق تو گوئی هزار سال بود شب دراز و غمان دراز و جنک دراز درین سه کار بگو تا مرا چه حال بود بسا شبا که فراق ترا ندیم شدم امید آنکه مگر با توام وصال بود خیال تو همه شب زی من اید ای عجبی روان من همه شب خادم خیال بود مرا ز خال سه بوسه تو وعده کرده بدی بپای تا بدهم پیش کت و بال بود سیاه چشما ما هامن این ندانستم که ماه چارده را غمزه را غزال بود ترا مطیعم نامردمی مکن صفا ز خوبرویان نامردمی محال بود مگر بنامه عشق اندرون نخوانده‌ای که چون دلشدگان پیش تو حلال بود طمع بجان کنی و خیره قیل قال کنی چو جان و دل بتو دادم چه قیل و قال بود وفای و مردمی امروز کن که دسترسست بود که فردا این حال را زوال بود از سفینه‌ای بخط تقی الدین اوحدی مؤلف تذکره خلاصة الافکارBBB