برگه:Archive of Šarq magazine.pdf/۸۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
۱۶
منوچهری دامغانی

منوچهری نسبت به عنصری هم پذیرفتی نیست و این اشتباه مؤلف مجمع الفصحا را از آنجا روی داده است که منوچهری در قصیدهٔ لغز شمع که بمدح عنصری است در بیت تخلص گفته است:

  تو همی تابی و من بر تو همی خوانم به مهر  
  هر شبی تا روز دیوان ابو القاسم حسن  
  او استاد او ستادان زمانه عنصری  
  عنصرش بی‌عیب و دل بی‌غش و دینش بی‌فتن  

و اندکی دورتر پس از آنکه جمع کثیری از شعرای عرب و پارس را بصراحت یا باشاره و کنایه نام می‌برد میگوید:

  گو فراز آیند و شعر اوستادم بشنوند  
  تا غریزی روضه بینند و طبیعی نسترن  

این چند شعر که در یک جا منوچهری به شمع گفته است که دیوان عنصری را تا صبح پرتو همی خوانم و در جائی او را «اوستاذ اوستادان زمانه» و در جای دیگر «اوستادم» گفته است مؤلف مزبور را باشتباه راهبر گشته و گمان برده است که عنصری فی الحقیقه اوستاد منوچهری در صناعت شعر بوده است و حال آنکه مقصود روشن و واضح از بیان من است و منوچهری در مقام خضوع و آنهم نسبت به شاعری که در دربار غزنویان مقدم و مرجع بر وی بوده است او را اوستاد خطاب کرده و نه اینکه واقعا آموزگار وی بوده است چه عنصری بطوریکه در شرح احوال او مبرهن است و محتاج به بینه نیست همیشه در غزنی ساکن بوده منوچهری چنانکه بعد خواهد