برگه:Chahar Maqale.pdf/۱۰

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

در مقدمۀ مجمع الفصحاء در ضمن تعداد مآخذ آن کتاب یکى چهار مقاله را مى‌شمرد و از آن اینطور تعبیر میکند «مجمع النوادر نظامى عروضى مشهور بسمرقندى موسوم بچهار مقاله» و این صریح است که وى نیز ملتفت این نکته شده بوده و فریب هفت اقلیم را نخورده، و واضح است که مجرد ذکر حاجى خلیفه این دو اسم را در دو موضع از کشف الظنون دلیل بر مغایرت مسماى آندو نمیشود چه بناى حاجى خلیفه بر جمع اسماء کتب است خواه آنها را خود دیده باشد یا آنکه اسماء آنها را از روى کتب دیگر التقاط نموده باشد و رسم او در کتبى که خود بلاواسطه آنها را ملاحظه کرده آنست که شرحى اجمالى در وصف مندرجات و ترتیب ابواب و فصول آن ذکر میکند در صورتیکه کتبى را که خود مشاهده نکرده بلکه از روى کتب دیگر نام آنها را جمع کرده فقط بذکر نام آن قناعت کرده میگذرد، عین عبارت او در باب چهار مقاله اینست:

«چهار مقاله فارسى لنظام الدین احمد بن على العروضى السمرقندى الشاعر ذکر فیه انه لابد للملک من الکاتب و الشاعر و المنجم و الطبیب فذکر لکل صنف مقالة»

و در باب مجمع النوادر گوید:

«مجمع النوادر فارسى لنظام الدین ابى الحسن احمد بن عمر بن على المکى (کذا!) العروضى السمرقندى المتوفى سنة»

اما تاریخ تألیف چهار مقاله اگرچه در ضمن کتاب مذکور نیست ولى قطعا مؤخر از سنۀ 552 که سال وفات سلطان سنجر سلجوقى است نبوده چه از ضمن کتاب معلوم میشود که سلطان سنجر در وقت تألیف کتاب در حیات بوده است از جمله در صفحۀ 40 در حق وى اینطور دعا میکند «اطال الله بقاءه و ادام الى المعالى ارتقاءه» و در صفحۀ 78 در حق وى و سلطان علاء الدین غورى اینطور «خلد الله ملکهما و سلطانهما»، و از طرف دیگر مصنف در ضمن تعداد کتب انشا که دبیران را خواندن و حفظ نمودن