برگه:Chahar Maqale.pdf/۱۲

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و چهار مقاله را بنام یکی از شاهزادگان این سلسله ابو الحسن حسام الدین علی تألیف نموده و بتصریح خود در وقت تألیف این کتاب چهل و پنج سال بوده که بخدمتگذاری این خاندان موسوم بوده است (ص ۳)، و در مقالۀ دوم خود را از جمله شعرای چهارگانۀ می‌شمرد که نام ملوک غور بواسطۀ ایشان مخلد گردیده است (ص ۲۸)،

ملوک غوریه که ایشان را ملوک شنسبانیه و آل شنسب ۱نیز گویند دو طبقه بوده‌اند،

اول ملوک غوریه بمعنی اخص که در خود غور سلطنت نموده و پای تخت ایشان فیروز کوه و دارای لقب رسمی «سلطان» بودند (از حدود سنۀ ۵۴۳-۶۱۲)، و از مشاهیر این طبقه سلطان علاء الدین حسین غوری معروف بجهانسوز است که مصنف مکرر نام او را در این کتاب برده و در وقت تألیف کتاب حیات داشته است، در سنۀ ۵۴۷ ویرا با سلطان سنجر سلجوقی در حدود هرات محاربه دست داد غوریان شکست خوردند و سلطان علاء الدین اسیر شد و آن واقعه معروفست از جمله کسانی که در معسکر سلطان علاء الدین در این جنگ حضور داشتند نظامی عروضی بود که در ملازمت مخدومین خود ملوک بامیان آتی الذکر در جزء سیاهی لشکر غور در این محاربه حاضر شده بود پس از شکست لشکر غور مصنف از ترس جان مدتی مدید در هرات متواری بسر می‌برده و دو حکایتی که در آخر مقالۀ سوم و چهارم ذکر میکند راجع بدین مدت اختفاء اوست (ص ۶۵-۶۷، ۸۷-۸۸)،

دوم ملوک بامیان‌اند که از جانب سلاطین غوریۀ سابق الذکر بحکومت ارثی بامیان و طخارستان واقعه در شمال غور منصوب بودند و ایشان را