برگه:Chahar Maqale.pdf/۹

این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و حکایت تاش و ماکان بن کاکى و نوشتن کاتب اما ماکان فصار کاسمه 1و حکایت پرسیدن مخدوم او از وى که نظامى جز تو هست و جواب وى بر بدیهه بابیات:

در جهان سه نظامییم اى شاه که جهانى ز ما بافغانند که در ذیل ترجمۀ حال او ذکر میکند 2و اگر این دو کتاب یکى نبودى سکوت او از ذکر چهار مقاله با وجود شهرت آن کتاب و نقل مکرر خود وى از آن هیچ دلیلى نخواهد داشت، ثانیا قاضى احمد غفارى در مقدمۀ کتاب نگارستان براى مصادر آن تألیف قریب سى کتاب از کتب مشهورۀ تاریخ و ادب و تذکرهاى شعرا و مسالک و ممالک و غیرها نام مى‌برد از جمله مجمع النوادر نظامى عروضى است و در اثناء کتاب قریب هفت یا هشت حکایت از مجمع النوادر باسم و رسم نقل میکند و این حکایات بعینها کلمه بکلمه مسطور در چهار مقاله است از جمله حکایت ملاقات مصنف با عمر خیام در بلخ (ص 62-63)، و حکایت سلطان محمود و ابو العباس خوارزمشاه و فضلائى که در دربار او مجتمع بودند چون ابو على سینا و ابو ریحان بیرونى و ابو الخیر خمار و غیرهم (ص 76-80)، و حکایت خواجه نظام الملک طوسى و حکیم موصلى در نیشابور (ص 61-62)، و حکایت فردوسى و سلطان محمود (ص 47-51)، و حکایت طبیب معروف بادیب اسمعیل در هرات و مرد قصاب (ص 84)، و غیر ذلک و در ابتداى غالب این حکایات گوید «در مجمع النوادر آمده» یا «صاحب مجمع النوادر آورده» یا «در مجمع النوادر مسطور است 3» و این دلیل قطعى است که مجمع النوادر و چهار مقاله یکى است، و مرحوم رضا قلیخان