این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
پیداست که جملهٔ «علیه الرحمة والرضوان» که تنها در یک نسخه از تاریخ گزیده است الحاقیست زیرا که اوحدی در ۷۳۸ یعنی هشت سال پس از اتمام تاریخ گزیده که در ۷۳۰ بیایان رسیده در گذشته است.
پس از آن جامی در نفحاتالانس که در ۸۸۱ تألیف کرده[۱] چنین نوشته است:
«شیخ اوحدالدین اصفهانی، قدس الله تعالی سره، چنین استماع افتاد که: وی از جملهٔ اصحاب شیخ اوحدالدین کرمانیست، قدس سره، چنانکه این نسبت مبنی از آنست و وی را دیوان شعرست، در غایت لطافت و عذوبت و ترجیعات مشتمل بر حقایق و معارف و مثنوی بر وزن و اسلوب حدیقهٔ شیخ حکیم سنایی، جامجم نام، در آنجا بسی لطایف درج کرده است و از آن مثنویت این ابیات، شمر:
اوحدی شست سال سختی دید | تا شبی روی نیک بختی دید[۲] | |||||
سر گفتار ما مجازی نیست | باز کن دیده، کین، ببازی نیست | |||||
سالها چون فلک بسر گشتم | تا فلک وار دیدهور گشتم | |||||
بر سر پای چله داشتهام | چون نه از بهر زله داشتهام | |||||
از برون در میان بازارم | از درون خلوتیست با یارم | |||||
کس نبیند جمال سلوت من | ره ندارد کسی بخلوت من | |||||
تا دل من بدوست پیوستست | سورها گرد سر من بستست |
و وی قصیدهٔ راییهٔ حکیم سنایی را جوابی نیکو گفته است و عدد ابیات آن صد و شست خواهد بود و مفتح آن این ابیاتست[۳]، شعر:
سر پیوند ما ندارد یار | چون توان شد ز بخت برخوردار | |||||
کار ما با یکیست در همه شهر | وآن یکی تن نمیدهد در کار | |||||
همدمی نیست، با که گویم راز | محرمی نیست، تا بنالم زار |
چهار