این برگ همسنجی شدهاست.
سرد و سنگین بر فراز شاخههای تاک
سوی یکدیگر بنرمی پیش میرانند
شب بهروی جادۂ نمناک
در سکوت خاک عطرآگین
ناشکیبا گه به یکدیگر میآویزند
سایههای ما …
همچو گلهائی که مستند از شراب شبنم دوشین
گوئی آنها در گریز تلخشان از ما
نغمههائی را که ما هرگز نمیخوانیم
نغمههائی را که ما با خشم
در سکوت سینه میرانیم
زیر لب با شوق میخوانند
لیک دور از سایهها
بیخبر از قصهٔ دلبستگیهاشان
از جدائیها و از پیوستگیهاشان
جسمهای خستهٔ ما در رکود خویش
زندگی را شکل میبخشند
۱۵۲