حیاط جدا کرده و برای لباس پوشی بازیگران اختصاص داده بودند. دیری نگذشت که این سکوها را شکسته و چوب آنرا برای پوشش بنائی که بنام تماشاخانه «گلوب»[۱] معروف گشت بکار بردند، کم کم عده تماشاخانهها فزونی نهاد و معروفترین آنها تماشاخانهٔ «بلک فریار»[۲] بود که مدتها درامنویسان بزرگ آثار خویش را در آنجا نشان میدادند و بعدها شکسپیر و چند نفر دیگر از بازیگران آنرا برای نمایش کارهای خودشان اجاره کردند.
نخستین تماشاخانه کامل همان تماشاخانهٔ گلوب بود که تقریباً وضع بنای آن با بناهای امروز بیشباهت نبود. بر فراز این بنا مجسمهٔ «هرکول»، پهلوان بزرگ یونانی را کار گذاشته بودند که کرهای در دست گرفته و زیر آن با خط درشت جمله «دنیا تماشاخانهای بیش نیست» کتیبه شده بود. داخل بنا بسیار ساده ساخته شده و قسمت مخصوص تماشاگران محوطه نیمدایرهای بود که مردم در آنجا میایستادند. پشت این محوطه چند گالری ساخته شده و نشیمنهائی در آن قرار داشت که نجبا و اعیان در آن می نشستند. در دو طرف صحنهٔ تئاتر نیز چند لژ بنا شده بود ولی محلی بسیار ممتاز همان خود صحنه بود که بعضی از معاریف بسیار محترم در آن مینشستند و گاهگاه در طرز بازی مداخله کرده و نسبت ببازیگران تمجید یا خردهگیری میپرداختند. صحنهٔ تئاتر برای بازیگران بسیار زحمت داشت زیرا در تمام اوقات، خود را برابر دیدگان تماشاگران مییافتند و هیچگونه پرده یا حاجبی
در میان نبود و وقتی یک «آکت» تئاتر بپایان میرسید بجای اینکه