برای اینکه سناً از شما بزرگترم و صدمات و شدائد عالم مادی را بیشتر متحمل شدهام، به مراتب زیادتر است. شما به نوبه خودتان در این سن از داشتن بعضی احساسات معذورید. چنانکه منهم سابقا نقطه مقابل حالیهی خودم بودم. ولی حالیه آنچه در این عصر پر از هیاهو، که ابتدای عصر دیگر فکری است، قلم به دستم میدهد و به من میگوید چیز بنویس نه چشمهای فتان یك دختر قشنگ است که ازمن دلربایی کرده باشد، نه درخصوص جور و جفائیست که از او نسبت به من سرزده است. همچو وارسته ازین علاقمندیها بسر میبرم که شاید وارستگی من از محتویات کهنهی ادبیات فارسی به آن پایه نرسد. شما به عکس دروضعیت دیگر هستید. در مقابل خیلی فرصت دارید. میتوانید این فرصت را بهر مصرف که بخواهید برسانید. زمان برای شما یك قدم جلوتر است. تا وقتیکه شما رسما وارد کار بشوید خیلی از سدها کوبیده شده است. ممکن است به نگرانیها و تألماتی که من امروز با آن مصادفم اصلا تصادف نکنید، یا در صورت برخورد، وسایل برای جبران آن داشته باشید. ولی من از نگاه کردن به موهای سفید خود که هریك قاصد مرگ محسوب میشوند و به من پیغام بازگشت میدهند باید متأسف باشم. با حساب ایام از دست رفته عمر خود که میبینم بیشتر آن رفته و کمتر مانده است و در مقابل آن مقدار کاری راکه میبایست آنرا انجام داده باشم با همهی حرارت و پشتکار انجام ندادهام چه کردهام؟ تقریباً هیچ.
بدواً یك قسمت عمده از وقت من تلف نشد مگر برای شرقی بودن من، و مشق و تجربه در نوشتن چیزهای تازه که قبل از من سابقه نداشت و من میبایست فتح الباب کرده فدای پیش قدمی شده باشم. بعد از آن وضعیت به این اتلاف وقت من از راه دیگر كمك كردكه برخلاف اولی منفعتی هم برای فکر و وضعیت من نداشت.
اتفاقاً همین صفحه از مجلهی «پروژکتور» برای تنبه ذهن من کافیست که راجع به قضایای گذشته و حالیه خاموش باشم. این صفحه عبارت ازچند گراور متصل بهم در خصوص مجالس مختلفه است که موقعیت «گورکی» نویسنده معروف را درمیان عدهیی ارائه میدهد. چنان که موقعیت یك نویسنده ایرانی، در ایران! وضعیت فکری ایرانی در منتهای بحران فکری قرن بیستم ازمقایسه با آن ارائه داده میشود، گمان نمیکنم در تاریخ ترقی فکری فرانسه با انگلستان و امثال آنها یك ترقی اینقدر کند و تردیدآمیز کسی بتواند پیدا کند. مثل اینکه نمرهی بیست و چهارم این مجله برای تأیید فکر من از چهار سال قبل به آستارا