نامه کردند که حقوق ماه بعد با ارائهی تعرفهی انتخابات داده میشود! درست حکایت «تو بار گران را به نزد خر آر.» شده بود و به این طریق چه دعواها دربارهی آزادی انتخابات و کثرت جماعت رأی دهندگان!
فقط وقتی میتوان در این مملکت دم از دموکراسی زد؛ یعنی تنها وقتی رأی و ارادهی مردم ظاهر میتواند بشود که:
الف– از قدرتهای بزرگ محلّی و مالکان اراضی و بقایای خان خانی سلب اختیار و نفوذ شده باشد، که مزاحم اعمال رأی آزاد مردمند.
ب– وسایل انتشاراتی و تبلیغاتی، نه در انحصار حکومتهای وقت؛ بلکه نیز در اختیار مخالفان حکومتهای وقت گذاشته شده باشد.
ج– احزاب به صورت واقعی و نه در لباس دسته بندیهای حقیر سیاسی قدرت عمل پیدا کرده باشد و قلمرو وسیع یافته باشند.
د– از دخالت قوای تأمینی و (سازمان امنیّت) در کارهای کشوری به شدّت جلوگیری شده باشد.
یک وقتی بود که فریاد و انفسای همه از نبودن آزادی بلند بود؛ چون آخرین نفری که رأی مردم را در دست داشت – صرف نظر از کدخدا و ژاندارم و حاکم و مالک و بخشدار – کسی بود که اجرت مدّت بیکار شدن رأی دهنده را میداد، تا او را نصف روزه پای صندوق ببرد و برگرداند؛ امّا حالا که صندوقها را یک جا سازمان امنیّت پر میکند و فهرست نمایندگان را نیز هم او میدهد، چه باید گفت؟ حالا دیگر حتّی فریاد زدن هم فایده ندارد. هرچه روشنفکران مملکت شکست خوردند، سازمان امنیّت فاتح شد و هر چه آنها