برگه:HekmatSoqratAflaton.pdf/۲۶۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
–۲۵۶–

میباشد و همچنین کوچکی سیمیاس نسبت به فیدون از آن نیست که فیدون است بلکه بسبب آنست که سیمیاس کوچک و فیدون نسبت باو بزرگ است، پس هرگاه سیمیاس در یک آن هم بزرگ و هم کوچک خوانده شود از آنست که میان آن دو میباشد یعنی بسبب برتری مقدار خود از یکی بزرگتر است و بجهت فروتری از دیگری کوچکتر. آنگاه خندیده گفت گمان دارم که در این باب سخن دراز کردم اما آیا جز این است؟ سیمیاس تصدیق کرد. سقراط گفت اگر اصرار کردم برای آن بود که اصلی را که اختیار نموده‌ام بذهن شما راسخ کنم زیرا بعقیدهٔ من گذشته از اینکه بزرگی ممکن نیست در یک آن هم بزرگ و هم کوچک باشد بزرگی که در ما موجود است کوچکی نمی‌پذیرد و تجاوز از آن ممکن نمیشود چه امر از دو حال بیرون نیست یا بزرگی چون ضد خود را که کوچکی است می‌بیند میگریزد و جای خود را باو می‌دهد یا بکلی نابود میگردد، اما جز آنچه هست نمیتواند بشود چنانکه هرگاه کوچکی در من حلول کند باز همانم که هستم لیکن کوچکتر بعبارت دیگر بزرگ هیچگاه کوچک نمیشود و کوچکی که در ما موجود است هرگز ببزرگی تجاوز نمیکند یعنی هرچیز تا وقتیکه همان است ضد خود نمی‌تواند بشود بلکه چون ضد او میآید او میرود یا نابود میشود.

قیبس تصدیق کرد اما دیگری از انجمن که بیاد ندارم که بود گفت ای سقراط بخدا پیش از این غیر از این گفتی زیرا قائل شدی که بزرگتر از کوچکتر و کوچکتر از بزرگتر میزاید و بعبارت دیگر اضداد از یکدیگر میزایند و اکنون میگوئی چنین چیزی ممکن نیست.

سقراط سر را کمی پیش آورد تا بشنود و گفت خوب کردی که آنچه را پیش از این گفته بودیم بیاد آوردی اما آنکه گفته بودیم با