کارهائی که میکند زننده نباشد و آنها را ناراحت نکند. ولی برای خودش به این اندازه اختیار قائل بود که برنامههایش را انجام بدهد. چیزی که هست مثلاً اگر از آن کشورها کسی به دیدار ایشان میآید حتماً یک نسخهای از مذاکرات خودشان را برای انگلیس و آمریکا میفرستادند. که تازه این هم چیز تعجبآوری نیست برای اینکه میان تمام کشورهای متفق رسم است. آنچنان که بعد که روابط ما با هندوستان هم بهتر شد حتی هندیها هم برای اعلیحضرت گزارشهائی درباره مذاکرات شان با شورویها میفرستادند. ولی بهرحال همه اینها باب طبع آمریکائیها نبود و آنها احساس میکردند که اگر این تحول صنعتی و اقتصادی ایران نبوده جائی برای این گسترش تازه وجود نداشته، و به این دلیل مسئول این نزدیکی به خیال آنها خطرناک را من میدانستند. و البته من هم کوچکترین اهمیتی نمیدادم و به همان رفتار خودم ادامه میدادم و غرور کامل نسبت به مملکت خودم داشتم و احساس میکردم که ما همپایه هر کشور دیگری هستیم، دست کم از نظر سیاسی و روابطی که میبایست داشته باشیم و آزاد هستیم کارهائی که میخواهیم بکنیم. البته اعتقاد من بوده و هنوز هم هست که ما میبایست یک جامعهای را بوجود میآوردیم که شباهت به اروپای غربی پیدا میکرد. ولی معنی این حرف این نیست که ما نوکر اروپای غربی یا آمریکا باید بشویم، بلکه میخواستیم شبیه آنها بشویم. اما فهماندن این مسئله به سفیر آمریکا که شاید هنوز خاطره چند سال پیش که در سفارت آمریکا و اصل چهار حکومت میکردند فراموش نشده بود. و دیدن کسانی مانند من برای آنها تازگی داشت. بهرحال همانطور که اشاره کردم از آن ببعد اشارههائی در روزنامهها گاهبگاه بچشم میخورد و بعد هم هر بار که سفری به خارج از ایران میکردم و شماره این سفرها هم نسبتاً زیاد بود چون روابط اقتصادی ما با کشورهای دیگر گسترده شده بود، همیشه از این غیبت من یک استفادهای میشد و یک انتریکی علیه وزارت اقتصاد و من انجام میپذیرفت و من هم ناچار بودم روزهای اول پس از بازگشت خودم را برای خنثی کردن این توطئهها بکار ببرم. ولی پس از چند سال
برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۲۹
این برگ همسنجی شدهاست.
عالیخانی (۱۱)
– ۱۴ –