روایت کننده: آقای دکتر علینقی عالیخانی
تاریخ مصاحبه: ۱۰ نوامبر ۱۹۸۵
محل مصاحبه: پورت او پرنس، هائیتی
مصاحبهکننده: حبیب لاجوردی
نوار شماره: ۱۴
ادامه خاطرات آقای دکتر علینقی عالیخانی، ۱۰ نوامبر ۱۹۸۵ در هائیتی.
مصاحبهکننده حبیب لاجوردی.
ج - این دو ماجرای درباره هوشنگ دولو و همچنین دکتر رام وزیر بانک عمران را که اشاره کردم در واقع نمونهای از تغییر روش شاه درباره امور مملکتی در سالهای آخر وزارت من بود. اگر بخواهم رفتار شاه را در دورهای که من در دولت بودم از نظر روش اداری تقسیم بکنم، باید به دو دوره قائل باشیم. یکی از زمان اصلاحات ارضی تا تاجگذاری شاه و دیگری از تاجگذاری تا جشنهای شاهنشاهی و بعد. در دوره اول شاه بیشتر بعنوان یک رهبر مترقی و اصلاحطلب خودنمائی میکرد. نفوذ درباریان بسیار کم بود. اطرافیان شاه جرأت زیادی برای درخواست و توقعات بیجا از دستگاهها نداشتند. خود شاه هم چندان روی خوشی به این نوع رفتارها نشان نمیداد. تاجگذاری در نهایت موفقیت و در میان شادی واقعی مردم برگزار شد. و اگر شاه میخواست و حاضر بود با مردم خودش با ملت خودش تفاهم داشته باشد و ایدههای پوسیده و غلط دادن اهمیت به خارجیها را بدور بریزد، میتوانست پایههای محکمی برای رژیم سلطنتی ایران و دوام سیستم مملکتی ایجاد بکند و تدریجاً ترتیبی بدهد که مردم حق مداخله بیشتری در امور خود داشته باشند. ولی انگار زندگی این مرد و در نتیجه سرنوشت مردم ایران دست کم در نسل ما مشابه یک تراژدی یونانی است که در آخر باید بصورت بد و شومی ختم بشود. شاه بجای استفاده از همه امکاناتی که برای او بوجود آمده بود و بجای فشردن دست میلیونها نفری که بسوی او دست دراز کرده بودند، ترجیح داد دوباره به نوعی روش حکومتی