دعوت کرد و من هیچگاه حاضر نشدم به این کارشناس وقت ملاقات بدهم و عاقبت هم بدون هیچگونه نتیجهای به فرانسه بازگشت. هویدا جلسهای برای کار تثبیت قیمتها در نخستوزیری تشکیل میداد و از چندین وزیر خواسته بود که در جلسه شرکت کنند. ولی چون طرز فکر مرا در این باره میدانست و بهیچوجه حاضر نبودم که در اینگونه مسائل صحبتی کنم، حاضر به سازش شده بود و از طرف وزارت اقتصاد معاون من دکتر تهرانی در جلسه شرکت میکرد. روزی تهرانی به من گزارش داد که هویدا سخت از افزایش قیمت آهنآلات در بازار ناراحت است. توضیح اینکه در آن زمان در بازار جهانی کمبود فرآوردههای فولادی به پیش آمده بود و در نتیجه قیمتها اگر خطا نکنم حدود ده تا بیست درصد بالاتر رفته بود. در نتیجه واردکنندگان اینگونه فرآوردهها در ایران قیمت خود را مطابق افزایش بهای بینالمللی آن بالا بردند. هویدا استدلال میکردکه چون این اشخاص این فرآوردهها را به قیمت ارزانتری خریدهاند میبایست با همان قیمت ارزانتر نیز بفروشند. پاسخ ما این بود که جنس در بازار با توجه به بهای جایگزینی آن تعیین میشود نه با توجه به بهای خرید. چرا که در غیر اینصورت بازار سیاه بوجود خواهد آمد. یعنی اشخاص استفادهجو جنس را به قیمت ارزانتر از بهای واقعی آن روز آن در جهان میخرند و خود با قیمت روز جهانی میفروشند. بعبارت دیگر بجای اینکه سود این کار به جیب واردکننده رود به جیب سوءاستفادهچیها خواهد رفت. و اما به چه دلیل میبایست اجازه داد که چنین سودی را واردکننده ببرد؟ پاسخ اینستکه روزی هم پیش میآید که واردکننده فرآوردههای آهنی و فولادی را بقیمت گران میخرد و وقتی به بازار ایران میرسد بهای آن در بازار جهانی پائین آمده است و او ناچار است در آن شرایط با قیمتی ارزانتر از بهای خرید اولیه خود کالای خود را بفروشد. نمیشود یک بام و دو هوا داشت. در صورت دوم گفت که مسئول کار واردکننده آهنآلات است ولی در قسمت اول او حق استفاده از تغییر قیمتها را ندارد. این مسئله برای هر کسی که اطلاع محدودی درباره مسائل بازرگانی داشته باشد خیلی طبیعی است و روشی است که همه
برگه:IOHP-Interview-Alikhani.pdf/۲۴۹
این برگ همسنجی شدهاست.
عالیخانی (۱۴)
– ۶ –