شدم و این مرحله دوم استخدامی من است.
س – این در چه سالی بود؟
ج – این حدود اردیبهشت سال ۱۹۶۱ است. یعنی میشود اردیبهشت ۱۳۴۰ است.
س – اردیبهشت ۱۳۴۰ که میشود مه ۱۹۶۱.
ج – حدوداً.
س – حالا قبل از اینکه به این مرحله بعدی کارهای شما برسیم خیلی خوب است اگر شما یک مقداری از آشنائیتان و شخصیت تا اندازهای مجهول بختیار را روشن بکنید چون آن اطلاعاتی که اقلاً بین عوام راجع به ایشان هست خیلی فرق میکند با آنچه که من از کسانیکه با او کار کردند تا کنون شنیدهام. مثلاً شما میگفتید آدم جالبی بود، آدمی بود که اختیار می داد، در صورتیکه وجههای که بین مردم عادی هست بعنوان ارتشی خشن و بیرحم و حتی کمسواد و کمفهم از او اسم برده میشود.
ج – کمسواد و کمفهم که حتماً نبود، بیرحم حتماً بود. بختیار یک معجونی بود که دست پروردهی بالا و پائینی روزگار بود. بعنوان تربیت خانوادگی یک آدم ایلی بود و تا روز آخرش هم این حالت ایلی را حفظ کرد. گاهی وقتها شما کاملاً خان بختیاری میدید، دیگر نه نظامی بود و نه صحبت سیاست بینالمللی بود و غیره، میشد یک خان بختیاری با آن مشخصاتی که داشت.
از طرف دیگر یک نظامی بود که تحصیلات متوسطهاش را در بیروت تمام کرده بود و baccalauréat فرانسوی بیروت را گرفته بود بنابراین باید خوب درس میخوانده وگرنه نمی توانست بگیرد. بعنی برخلاف خیلی از نظامیهای ما که زمان رضاشاه نظامی شدند و علت اینکه نظامی شدند این بود که دیپلم متوسطه نمیتوانستند بگیرند در نتیجه به مدرسه نظام میرفتند و آنجا به آنها دیپلم میدادند و میرفتند دانشکده افسری و بیسوادی مترادف بود با نظامی بودن، در مورد بختیار اینطور نبود. baccalauréat فرانسه از بیروت گرفته بود و بعد به سنسیر رفته بود و در حدی که یک افسر فرانسوی تربیت میشود تربیت شده بود. البته بهیچوجه شما او را با آدمی مثل پاکروان نمیتوانید مقایسه بکنید ولی