برگه:Jalal al ahmad - khdmat va khyanat v1.pdf/۱۳۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

۱۳۸
در خدمت و خیانت روشنفکران
 

دوره عباسی، هر نهضت نارضایتی و قیام را، و هر عامل چون و چرا و تردید را، «زندقه» و «زندیق» می خوانند (از زنديك= تفسیر کننده. مانوی) و نیز اگر متوجه باشیم که از سپید جامگان به (رهبری المقنع) نخشب گرفته تا سیاه جامگان خراسان (به رهبری طاهر ذوالیمینین) و از بابک خرم دین گرفته تا خاندان برمك (اولی محصور در قلاع آذربایجان و دومی بر مسند قدرت وزارت خلفای بغداد نشسته) در اخبار و سیرهٔ همۀ ایشان فحوایی از مانویگری یا تمایلات مزدکی هست[۱]. همه این نهضت ها، دست کم در حوزه های رهبری خویش، نوعی تمایلات روشنفکری زمانه است که برخی همچون بابك يا المقنع قیامی در انزوا کرده اند و دیگران همچو خاندان برمکی یا افشین مسلح به سلاح زمانه در میان گود قد علم کرده اند. و غم انگیزترین صحنه های تاریخی آن دوران، صحنه هایی است که نمایندگان این دو نوع برداشت روشنفکری مجبور به پیش روی یکدیگر ایستادند و خون یکدیگر را ریختن. و این همه بدان معنی که از اوان طلوع تمدن در ایران تا استقرار حکومت سامانیان - یعنی در طول يك هزاره کامل تاريخي- يك جريان مخفی فکری زیر بنای تفکر و اندیشۀ جماعتی از روشنفکران است که گرچه گاهی به تعارض با یکدیگر برخاسته اند اما در حقیقت هر کدام حلقه ای از همان يك زنجيرند که عبارت باشد از تن روشنفکری واحدی که بدایت تاریخ ایران را به طلوع زبان و فرهنگ «دری» می پیوندد- تا در آن رودکی و فردوسی بزایند. و سپس بر محمل زبان عربی که صرف و


  1. مراجعه کنید به «دو قرن سکوت» عبدالحسین زرین کوب. یا به «ماه نخشب» سعید نفیسی.