برگه:Kalila wa Dimna, Minovi.pdf/۱۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
ح
کلیله و دمنهٔ نصرالله منشی

بُرزویۀ طبیبِ مَرْوزی در عصر أنوشَرْوان خسروِ پسرِ قَباد پادشاه ساسانی آن را بپارسی در آورد و ابواب و حکایات چند بر آن افزود که اغلبِ آنها از مآخذِ دیگر هندی بود؛[۱] در مبادیِ دوران فرهنگ اسلامی ابن المقفّع آن را از پارسی به تازی نقل کرد و کتاب کلیله و دمنه نام نهاد؛ از نگارشِ پارسی برزویه و از ترجمه تازیِ پسر مقفّع «بهر گونه زبان» ترجمه کرده شد؛ در عصر سامانیان نخستین سخنگوی بزرگ فارسی ابوعبداللّه رودکی آن کتاب ابن المقفّع را بنظم فارسی امروزی در آورد؛[۲] پس از وی باز بفارسی ترجمه‌ها کردند؛[۳] تا بعهد بهرامشاه غزنوی أبوالمعالی نظام‌الملک معین‌الدّین نصراللّه بن محمّد بن عبدالحمید بن احمد بن عبدالصّمد که منشی دیوان بود، و جدّ او عبدالصّمد از شیراز بود، و خود متولّد شده و نشو و نما یافتۀ غزنین بود، کلیله و دمنۀ پسر مقفّع را بار دیگر بنثر فارسی ترجمه کرد. و آن این کتابست که اکنون بدست خواننده است.

این ترجمه را با ترجمهای دیگر فرق است: نصراللّه منشی مقیّد بمتابعت از اصل نبوده است و ترجمه و نگارشی آزاد ساخته و پرداخته است و آن را بهانه و وسیله‌ای کرده است از برای انشای کتابی بفارسی که معرّف هنر و قدرت او در نوشتن باشد، و انصافاً نثر فارسی را به ذروۀ اعلی رسانیده است و کمال قدرت آن را در بیان مطالب، و حدّ توانائی خویش را نیز در نویسندگی، در این کتاب بمنصّۀ ظهور نشانیده.

غزنویان ترک‌نژاد و ترک‌زبان بودند، و نمی‌دانیم که بهرامشاه هم مثل اجداد خود بترکی تکلّم می‌کرد یا فارسی‌زبان شده بود، و اگر فارسی‌زبان شده بوده است آیا در


  1. تحقیقات مستشرقین در باب مآخذ این حکایات و ابواب مفصّل است، و نتیجۀ آن مطالعات را بنده در مقدّمۀ مفصّلی که بر چاپ بقطع بزرگ این کتاب خواهد نوشت بیان خواهد کرد. همچنین در بارۀ برزویه و بزرجمهر و ابن المقفّع هر چه گفتنی باشد آنجا گفته خواهد شد.
  2. از کلیله و دمنۀ رودکی که در حدود ۳۲۰ هجری منظوم شده بوده است معدودی ابیات بجا مانده که در مقدّمۀ مفصّل این جانب پس ازین نقل و مواضع آنها در این کتاب تعیین خواهد شد.
  3. سند این خبر همین کتاب نصراللّه منشی است (۵/۲۵ تا ۶)؛ از آن ترجمه‌ها چیزی بدست ما نرسیده است. چند بیتی به بحر رمل یا متقارب در فرهنگها از طیّان و ابوشکور و غیر ایشان نقل شده است که ارتباط با حکایات کلیله و دمنه دارد، و آنها را بنده در مقدّمۀ مفصّل خود خواهد آورد.